بر اين است كه ملزوم هم واحد است " ، و خود به اين اشكال جواب داد كههيچ دليلی در كار نيست كه ملزومهای مختلف بماهی مختلف لازم واحد نداشتهباشند . ملاصدرا به اين مطلب پاسخ میدهد كه ، هيچ وقت امكان ندارد كه ازملزومهای مختلف بماهی مختلف كه هيچ وجه مشتركی نداشته باشند و خلاصه ازمتبانيات بماهی متبانيات ، لازم واحد انتزاع شود . بنابراين حرف فخررازی ، حرف بی ربطی است . تفسير نادرست فخر رازی از ماده فلسفی : و اما مسئله ماده ، فخر رازی اشتباهی را كه امروزه اكثرا میكنند ، كردهاست يعنی ماده فيزيكی را ماده فلسفی پنداشته است بدون اينكه معنی مادهفلسفی را درك كند . ماده فيزيكی از نظر فلسفی مجموعه ماده و صورت يعنیجسم است . مثلا دانشمندان میخواهند بدانند كه ماده اصلی جهان چيست و بعداز تحقيقات زياد می گويند كه مثلا ماده اصلی جهان فلان ماده است ، ولیهمين ماده اصلی كه از نظر فيزيكی چيز بسيطی است و همه اجسام از آنتركيب يافته اند ، از نظر فيلسوف مركب از ماده و صورت است و مادهفلاسفه بسی بسيط تر است از ماده به اصطلاح علمای طبيعی . ماده فلسفی هيچاستقلالی نمی تواند داشته باشد و هميشه ضمن يك صورت وجود دارد . برایروشن شدن معنای ماده فلسفی يك مثال لغوی میزنيم . ماده ای كه علمای طبيعت قائلند يعنی ماده فيزيكی نظير اينست كه علمایادب میگويند مصدر اصل كلام است و ضرب فرضا در اصل از ضرب بوده استولی وقتی دقيق تر شويم میبينيم كه به قول علمای اصول خود مصدر هم يكماده ای دارد چون مصدر نيز مجموعه ماده و صورت است يعنی ماده ضاد و باءوراء در ضرب صورت سه فتحه متوالی را دارد و در ضرب صورت يك فتحه ودو سكون ، كما اينكه يضرب هم ماده ای است با صورت سومی ، و ماده حقيقیاين سه ، آنی است كه هيچ صورتی نداشته باشد يعنی آن ضاد ورا ء و باءبدون هيچ حركتی . چنين ماده ای |