نيازمند است و آن چيز " صورت فلك " و " نفس فلك " است .اين خلاصه جوابی بود كه مرحوم آخوند به اشكال فخر رازی در مورد اشتراكجسميت در اجسام مختلف ، میدهد . اشكال فخر رازی به وحدت ماده در اجسام مختلف : بعد از نقض و ايراد فوق درباره " صورت جسميه " فخررازی میپردازد بهخرده گيری در يكسان بودن " ماده جسميه " و " هيولی " در اجسام مختلفو میگويد به چه دليل " هيولی " يا " ماده اوليه " در همه اجسام يكیاست . شايد ماده اجسام در اجسام ، متعدد باشد . به چه دليل ماده هوا وماده آب يكی است و صورتها هستند كه مختلف و گوناگونند ؟ در حالی كهاگر بپذيريم ماده مختلف است ، براحتی می توانيم مسئله اختلاف اجسام رادر لوازم ، توجيه كنيم و مثلا بگوئيم اينكه فلان جسم فلان حركت را دارد وآن جسم ديگر فاقد اين حركت است به دليل مغايرت مواد آن دو است . وهمچنين بالا رفتن دود و پائين افتادن سنگ را میتوان با اختلاف در مادههاتوجيه كرد .جواب مرحوم آخوند : مرحوم آخوند اشتباه فخررازی را عدم ادراك صحيح تعريف و حقيقت مادهبيان می كند و میگويد : آن چه كه در اينجا ماده ناميده ای فقط اسمش مادهاست و معنای آن غير از منظور فلاسفه است . اساسا بايد ديد چرا در اجسامبه وجود ماده قائل شدهايم و بايد ديد آن دليلی كه ما را به وجود مادهرهنمود میگردد چه چيزی را بعنوان ماده ارائه میدهد . برهان و دليل چيزیرا در عالم و در اجسام اثبات میكند كه آن چيز قوه محض و قابليت محضاست . يك موقع كسی اساسا به وجود ماده قائل نمی شود ، او ديگر نه به واحدمعتقد است و نه به كثير . ولی اگر كسی به ماده معتقد گشت كافی نيست كهلفظ ماده را بگيرد و معنای آن را رها كند . برهان آن چه را كه به نامماده اثبات میكند ، |