وجود تدريجی را در جهان نفی میكند و مقيد به قيد خارجی و عينی نيست كهبگوئيم حركت قطعيه امری ذهنی است . آيا اين امر ذهنی از وجود برخوردارهست يا خير ، اگر نه كه پس حركت قطعيه حتی در ذهن هم معدوم است و اگرامر ذهنی از وجود بهرهمند است كه پس شما به نوعی وجود تدريجی قائلشدهايد كه شبهه فخر رازی همين را اجازه نمیدهد . يعنی در ذهن هم حركتقطعيه كه حدوث تدريجی و فنای تدريجی است امری محال است . ميرداماداشكال را از اساس بررسی و از بين میبرد و اين كار را با روشن كردنمفاهيم " آن " و " ابتدا " انجام میدهد ، در مرحله اول بايد ميانوجود شیء در " آن " و در " زمان " فرق گذاشت . " آن " ، فرض جزءلايتجزی و غير منقسم برای زمان است يعنی " آن " قبل و بعد ندارد و هيچنوع تقسيمی نمیپذيرد و از همين رو هر چه كه در آن موجود شود دفعی الوجوداست ، زيرا كه از ظرف وجود وی بسيط و غير قابل قسمت است پس موجود درآن هم بايد امری بسيط و بدون قبل و بعد باشد . ولی زمان امری ممتد و قابلقسمت است يعنی هر جزئی از زمان را میتوان به قبلی و بعدی تقسيم كردهمين طور امر زمانی يعنی چيزی كه در زمان واقع میشود ممتد و منطبق استبه انطباق زمان . يعنی امر تدريجی قبل و بعد دارد و خود قبل و بعد هم هركدام كه فرض شوند قبل و بعد دارند چون هيچ بعدی در قبل نيست و هيچ قبلیهم وقتی كه بعد موجود باشد موجود نبوده و بلكه معدوم است . پس ، اگر درامر زمانی و تدريجی بینهايت هم قبل و بعد فرض كنيم باز به دو جزء قبل وبعد تقسيم میشوند كه هيچيك از اين اجزاء در مرتبه جزء ديگر موجود نيستو چون اين تقسيم مانند تقسيم پذيری جسم تا بینهايت ممكن است میگوئيم درامور تدريجی الوجود و زمانی وجود و عدم با يكديگر متشابك و دست بهگريبانند ، شیء در همان حال كه موجود است معدوم هم هست و در همان قسمتمعدومش باز قسمتی موجود است . پس امر تدريجی امتداد وجودش منطبق باامتداد زمان است يعنی هر جزئش منطبق با جزئی از زمان است و مانند تكهپارچهای كه منطبق با مقداری از واحد طول است و هر جزئش |