واحدش ، ولعل الصورش الواحدش محفوظة فی مادش واحدش ( 26 ) اولی يثبت الیآخر مدش بقاءالشخص ، و كيف يكون هذا و أجزاء النامی تتزايد علی السواءفيصير كل واحد من المتشابهة الاجزاء أكثر مما كان ، والقوش سارية ( 27 )فی الجميع ليس قوش البعض أولی من أن يكون الصورش الاصلية دون قوش البعضالاخر ، فلعل قوش السابق ( 28 ) وجودا هوالاصل المحفوظ لكن نسبتها الیالسابق كنسبة الاخری الی اللاحق ، فلعل النبات الواحد بالظن ليس واحدابالعدد فی الحقيقة ( 29 ) بل كل جزء و رد دفعة هو آخر بالشخص متصل بالاول، أولعل الاول هوالاصل يفيض منه التالی شبيها به ، فاذا بطل الاصل بطل ذلكمن غير انعكاس ( 30 ) ، ولعل هذا يصح فی الحيوان پاورقی : 26 - احتمال ديگر كه [ شيخ در توجيه حركت نبات داده است و ] ما ازخارج نگفتيم اينست كه : شايد همان صورت كه نفس نباتی باشد قائم استبر يك مقداری از ماده كه از اول وجود داشته است ، باقی مواد كه اضافهمیشوند زوائدی هستند كه مورد تعلق اين صورت و اين نفس نيستند ، يا مثلادر مورد نطفه انسان كه هر انسانی يك بذر اولی دارد كه آن بذر كم كم رشدو نمو میكند بگوئيم يك صورتی كه از اول محفوظ است به مقداری از مادهتعلق دارد بعد اگر چه موادی در اثر تغذيه اضافه میشود ولی آن مواد بيگانههستند و ماده اين صورت همان ماده اولی است و بس . بعد میگو يد ايناحتمال هم صحيح نيست زيرا اين ماده با مواد بعدی فرقی ندارد ، اين موادكه اضافه میشوند ، بر ابعاد اين گياه يا اين حيوان میافزايند و فرقینيست ميان ماده اول و مواد بعدی . 27 - منظور از " القوش سارية " صورت نوعيه است كه قوه ای است كهساری است . 28 - يعنی ممكن است كسی بگويد كه قوه سابق اصل محفوظ باشد ، لكنجوابش اينست كه نسبت آن قوه با ماده سابق ، و نسبت قوه جديد با مادهلاحق نسبت مساوی است . 29 - اين حرف حرف امروزيهاست كه اصلا اشتباه میكنيد كه اين نبات رايك متصل واحد و شیء واحد میدانيد ، در واقع اشياء متعدد و متكثری استكه در كنار يكديگر ، مثلا مجموعی از سلولهاست . اين هم كه با مبانی قدماكه هر جسمی از نبات و حيوان و جماد را يك امر متصل واحد میدانستند ،مخالف است . 30 - شايد بتوان گفت ماده و صورت اول اصل است و از اين ماده و صورتاول صورت دوم افاضه میشود ، صورت دوم بسته به صورت اول است ولی صورتاول به صورت دوم > |