ميل مستقيم ، قوه محركه اگر جسمانی باشد بايد متناهی باشد ، بحث ربطمتغير به ثابت و اينكه علةالمتغير متغير و علةالثابت ثابت و به دنبالآن اين بحث كه فما الرابط بين الثابت و القديم و نيز بحثهای متفرقهزيادی كه در لابلای كتاب مطرح شده است ، همه اينها به مبحث " فاعلحركت يا محرك " مربوط میشود . ب : فصل بعدی بايد " متحرك يا موضوع حركت " باشد و راجع به "متحرك يا موضوع حركت " يك بحث نسبتا مهمی وجود دارد كه بقدر كافی دراين كتاب بحث نشده است ، و آن اينكه حركت نيازمند به موضوع است ، بهچه دليل نيازمند به موضوع است و اصلا تعريف موضوع چيست و چرا هر حركتیبه موضوع نيازمند است . همين مسئله سبب شده است كه گروهی حركت جوهريهرا منكر شوند و بعد مرحوم آخوند در مقام توجيه بر بيايند كه حتی در حركتجوهريه هم موضوع وجود دارد . اين مبحث خيلی مهم است . البته تعدادمسائل موضوع زياد نيست . ج : بعد از مسئله موضوع حركت يا محرك نوبت به " مبدء و منتهایحركت " می رسد . مقصود از اينكه حركت مبدأ و منتهی دارد چيست ؟ آياحركت از نقطه ای شروع میشود يعنی نقطه شروع برايش فرض میشود و نقطهانتها برايش فرض میشود ؟ در اينجا آيا میخواهيم بگوئيم همه حركت هامتناهی است ، اين را كه نمی خواهيم بگوئيم بلكه حركتهای مستقيم رامیخواهيم بگوئيم متناهی است . در غير حركت مستقيم مكانی مثل حركت وضعیو حركت انتقالی دوری ، كسی نمی گويد كه به آن معنی بايد حركت مبداء ومنتهی داشته باشد ، پس معنی مبدأ و منتهی چيست ، در اين باب نيز بهاندازه كافی بحث نشد . د : ركن ديگر حركت بحث " مافيه يا مسافت حركت " است . در اينجانيز مسائل خيلی زيادی قابل طرح است . اولا اينكه حركت در چه مسافت هائیامكان دارد و در چه مسافت هائی امكان ندارد ؟ مقصود از مسافت مقوله ایاست كه حركت در آن صورتمی گيرد و در همينجاست كه آن دو بحث مهم مطرحمیشود ، يكی اينكه آيا حركت منحصر است به چهار مقوله معروف و در جوهرحركت نيست ؟ |