و دلبخواه و اتفاقی باشد ( 1 ) و ( 2 ) . پاورقی : 1 - اساسا ثابت شده است كه هر اتفاقی به يك ضرورت باز میگردد .2 - اشكال : در فرض سوم فرموديد كه اراده مفارق منشأ اختلاف شده استو بعد دو شق گرديد كه يا اراده جزافی است و يا به علت وجود خاصيتی درجسم است . و بعد هر دو شق را رد كرديد در حاليكه . . . استاد : نه ، نه ، اين شق دوم را رد نكرديم . اگر منشأ اختصاص اين جسمبه اين حركت اراده مفارق باشد و منشأ اراده مفارق خاصيتی در جسم باشد .اين را ما رد نكرديم اين مطلبی نيست كه ما رد كرده باشيم . ادامه اشكال : در اينجا میتوان منشأ را خاصيت جسم نيز فرض نكرد واراده جزافی نيز پيش نمیآيد . منشأ را خود اراده بدانيم و بگوئيم خوداراده مفارق منشأ اختلاف است به اين صورت كه اگر منشأ را به وجود آوردنيك نظام متقن در نظر بگيريم ، در اين حالت اراده خود آن موجود مفارقمنشأ شده بدون اينكه جزافی در كار باشد و در عين حال روی خاصيت جسم نيزحساب نكرده ايم . استاد : اراده به نظام متقن حرف درستی است . ولی اراده به نظام متقنبه معنای اين نيست كه اراده های متعدد روی اشياء متعدد باشد ، اگر بهمعنی اراده واحد روی همه اشياء در نظر بگيريم همانطور كه گفته شده " ما امرنا الا واحده » " ، اين حرف حرف درستی است ، اما اگر ارادهمفارق بر نظام متقن را به معنای اراده های متعدد به عدد حركاتی كه درعالم هست فرض كنيد و به تجزی اراده قائل شويد ، اين محال است .اراده های متعدد و متنوع برای يك موجود ذی نفس يعنی يك موجود صاحباراده كه در عين حال تعلقی به ماده و ماديات دارد و از قوه به فعل خارجمیشود ، صحيح است . ولی اگر موجود مفارق و مجرد را به اين معنی كه دراينجا لحاظ كرده اند ، به معنی مجرد تام و تمام بگيريم ، برای اين مجردتعدد اراده محال است . اما مجرد به معنی نفس مجرد میتواند اراده جزئی نيز داشته باشد . مثلآنچه كه درباره نفوس فلكيه میگويند ، چنانكه قدما برای فلك قائل بهنفس بودند . حتی میتوان برای كل عالم نفس قائل شد و يا برای قسمتهایمختلف عالم نفوس قائل شد . حساب نفوس حساب جداگانه ای است ، براینفوس اراده های متعدد قائل شدن مانعی ندارد . اگر تصورتان از موجود مفارق تصور يك نفس كلی باشد مثل ملائكه ای كه درقرآن المدبرات امرا و المقسمات امرا ناميده شده اند ، كه میبايست آنهارا از قبيل نفوس دانست ، اين ملائكه اراده های جزئی نيز میتوانند داشتهباشند و ما در اين زمينه شواهد و قرائن > |