كه : جا دارد همانطور كه شما حركت قطعيه را امری موهوم دانستيد كسیحركت توسطيه را موهوم و حركت قطعيه را واقعی بداند ، زيرا شما درتعريف حركت توسطيه میگوئيد امری است دفعی الحدوث و مستمرالبقا يعنیشیء در يك آن دچار يك حالت بسيط واحدی میشود و بعد اين حالت استمرارو دوام میيابد تا آخر حركت ، و درتوجيه زمانی بودن حركت میگفتيد در هرآنی از آنات زمان متحرك در حدی از حدود مسافت قرار میگيرد يعنی برایجسم حصولات آنيه قائل شديد . خود حركت به عنوان يك امر كلی عبارتست ازكون الجسم بين المبدأ والمنتهی كه مصداقش اين حصولات آنيه است ولی آيامگر كلی به ماهو كلی در خارج وجود دارد ؟ آيا كلی طبيعی وجودی مستقل ازافراد خود دارد ؟ . اين ايراد مرحوم آخوند مثل ايرادی است كه به اصوليون وارد است آنجاكه بحث از استصحاب كلی میكنند و میگويند يكی از اقسام كلی ، كلی قسمثانی است ( 1 ) . و آن اينكه مثلا از زمان حضرت آدم و با خلق ايشان ،انسان وجود پيدا كرد و آدم بود كه اولادش به وجود آمده همين طور اولاداولاد آدم و . . . و اين رشته تا به امروز ادامه يافته است . در اينصورت آيا میتوانيم بگوئيم از زمان حضرت آدم تاكنون انسان استمرار وجودداشته است ؟ البته اينرا عرف میپذيرد ، عرف میگويد بله از زمان حضرتآدم انسان بوده و همين طور انسان ادامه يافته تا به امروز ، و هيچوقتنبوده كه انسانی بر روی زمين نباشد . ولی اينرا به تعبير ديگر و به شكليك قاعده عمومی و عقلی بيان كرده اند كه " الكلی يوجد بوجود فرد واحد وينعدم بانعدام جميع الافراد " و بعضی از اصوليون هم آنرا پذيرفته كهالبته حرف نادرستی است . اين حرف از آنجا ناشی شده كه نحوه وجود كلیطبيعی شناخته نشده كه چه جور وجودی دارد . كلی پاورقی : 1 - البته مطلب اصوليون وقتی قابل ايراد است كه به دقت عقلی در نظرگرفته شود والا در حيطه خود اين بحث كه تا حدی عرفی است و نظر شرع هم دربعضی موارد ممكن است ناظر به عرف باشد ، حرف درستی است . |