مراتب قرب و بعد را يكسره در مرتبه علت بگيريم ، و همه مراتب حركترا يكسره در مراتب معلول ، يا اينكه مراتبی از قرب را علت مرتبهای ازحركت ، و مرتبهای از حركت را علت مرتبهای از قرب و بعد بدانيم .اينرا ديگر مرحوم آخوند ذكر نكرده كه اساسا اين حرف نادرست است ، مثلاچه اولويتی در كار است كه حركت اين سنگ را شطر شطر بكنيم ، و بگوئيميك سانت اول حركت با قرب علت است برای آن قسمت از حركت در سانتدوم ، حركت با سانت اول علت است برای درجه قرب دوم . اين تشطير كردناولويتی ندارد ، و اگر باشد بايد اينها را در آن واحد هم علت بدانيم وهم معلول و اين محال است ، يعنی بايد بگوييم طبيعت بانضمام مراتب قربو بعد علت است برای مراتب حركت باز همان طبيعت به انضمام مراتبحركت علت است برای مراتب قرب و بعد ، و لازم میآيد مراتب حركت ومراتب قرب و بعد هم علت يكديگر باشند و هم معلول ، اين اولا [ كه اينحرف اساسا باطل است ] . ثانيا : اين مراتب قرب و بعد چيست ؟ آيا طبيعت كه حركت میكند ومیآيد به پايين ، دو كار صورت میدهد ؟ يكی حركت است ، و ديگری تجددبخشيدن به مراتب قرب ؟ نه ، اين مراتب قرب همان مراتب حركت است وچيز ديگری نيست ، مثلا شما اگر حركت میكنيد آيا دو كار انجام میدهيد ؟يكی اينكه حركت میكنيد به سوی مقصد و ديگر اينكه نزديك میشويد به مقصد؟ يعنی دوكار در يك آن انجام میدهيد ؟ نه ، قرب و بعد امری نسبی هستند، و وقتی شیء حركت میكند و به سوی مقصد میرود ، دائما تجديد مكان میكند، و اين مراتب مكان را وقتی با مقصد میسنجيم ، میگوئيم بعضی از اينمراتب نزديكتر و بعضی دورتر است به مقصد . پس ما در حركتمان جز اينكهمكان ها را طی میكنيم كار ديگری انجام نمی دهيم ، و از مراتب مكانهای طیشده قرب و بعد انتزاع میشود ، پس قرب و بعد از معقولات ثانيه است ،مثل فوقيت و تحتيت و علت جدا از منشأ انتزاعشان نمیخواهند ( 1 ) . پاورقی : 1 - اشكال : امر انتزاعی هم بالاخره يك حيثيتی میخواهد كه در مبدأش |