قار . در حركت كه سيلان است شیء در هر آن مرتبه ای از مافيه الحركه وفردی از آن را دارد ، ولی سكون كه قرار است در قطعه ای از زمان مثلا يكساعت يك فرد خاص از مافيه الحركة را دارد . پس سكون عبارت شد ازقرار الموضوع فی المقوله . می توان بحثی را كه در فصل پيش مطرح بود دراينجا عنوان كرد ، آن بحث اين بود كه : " التسود ليس بمعنی أن السواداشتد " بلكه اشتداد الموضوع فی السواديته است ، ولی بعد ديديم مرحومآخوند در آخر كلام به شكلی اين معنی را قبول كرد كه در عين اينكه اشتدادالموضوع فی سواديته است ، در عين حال صحيح است بگوييم سواد اشتد همهست اين كه اينجا میگويند : السكون قرارالشیء ، ممكن است سؤال شود يعنیچه ؟ مثلا وقتی میگوييم شیء در مكان ساكن است معنايش قرارالمكان است ياقرارالجسم فی المكان است . يعنی قرار صفت موضوع است يا صفت مقوله ؟اگر درباب حركت گفتيم كه تسود اشتداد [ سواد ] نيست بلكه اشتدادالموضوع است ، در اينجا هم وقتی میگوييم السكون قرار الشیء بايدبگوييم قرارالموضوع فی صفته است ، و اما اگر آن را درست دانستيم كهالتسود اشتداد السواد است ( كه گفتيم هر دو درست است ) در اينجا هم هردو تعبير درست است ، يعنی السكون قرارالشیء فی زمان خاص و مكان معين ،و نيز میتوانيم بگوييم السكون قرارالمكان فی زمان . نظريه متكلمين درباره سكون متكلمين درباب سكون نظری دارند كه در " معالم " هم در شبهه كعبیمتعرض آن شده است ، اين نظر هر چند درست نيست ولی حاكی از دقتی استكه كرده اند . گفتهاند " السكون الكون فی الان الثانی فی المكان الاول "يعنی شیء اگر در حال حركت باشد در هر آن در مكانی است ، و در آن دوم وسوم در مكان های ديگر ( البته در حركات اينی ) و سكون به اين محقق میشودكه شیء در دو آن در يك مكان باشد ، منتهی آنها ديگر نگفته اند : " كونفی الان الاول فی مكان [ الاول ] و كون |