اما ابتداء ، أولداع دعاه اليه ، كما ظنه بعض عامة القدماء فقال : انشيئا كالنفس وقع له فلتة ان اشتغل بتدبير الهيولی و تصويرها فلم يحسنالتدبير والتصوير ، فتدار كها الباری فأحسن تصويرها ( 4 ) . و منهم من قال : ان هذه الاشياء كانت فی الازل تتحرك بطباعها حركة غيرمنتظمة ، فأعانها الباری طبيعتها فأخرجها من لانظام الی نظام . و منهم من قال : ان القديم هوالظلمة ، أوالهاوية ، أو خلاء غير متناه لميزل ساكنا ثم حرك . و منهم من قال : بالخليط ( 5 ) الذی يقول به انكساغورس ، و ذلك لانهمقالوا : ان القوش قبل الفعل كما فی البزور والنطف وفی جميع مايصنع . [ بيان الامور الدالة علی تقدم الفعل علی القوش ] فنقول : ان الحال فی الامور الجزئية من الكائنات الفاسدش كالحال فیالمنی و الانسان ، من أن للقوش المخصوصة تقدما علی الفعل بالزمان ،والتقدم بالزمان غيرپاورقی : 4 - روشن است كه اين افسانه است ، شبيه افسانه های يونان قديم .5 - مرحوم آخوند در اينجا نظريه " خليط " را ذكر میكنند ، و همانطورحاجی در حاشيه میگويد : اين نظريه را در رديف نظريات فوق ذكر كردن خالیاز اشكال نيست . نظريه " خليط " كه يك نظريه قديمی در فلسفه يونان بوده است به عددانواع و اشياء موجود در عالم ، به عناصر قائل است . مثلا اگر در عالم صدميليون نوع وجود داشته باشد به همين تعداد نيز عنصر وجود دارد ، و در همهاشياء همه عناصر وجود دارد . مثلا انسان يك عنصر مستقل است و نيز گوسفندو گاو هر كدام عناصر عليحده هستند ، و در هر كدام همه عناصر وجود داردولی در هر كدام فقط يك عنصر بروز دارد و عناصر ديگر در حال خفاء است .مثلا در گوشت ، عنصر گوشت و استخوان و سنگ و . . . وجود دارد ، و جزعنصر گوشت بقيه در حال خفا هستند . مرحوم آخوند قائلين به اين نظريه را قائل به تقدم قوه بر فعل میداند ،زيرا مطابق اين عقيده همه چيز بالقوه در همه چيز وجود دارد ، ولی ممكناست قوه ای هيچگاه به فعليت نرسد و اگر به فعليت نرسد فقط قوه محضخواهد بود ، پس قوه تقدم دارد بر فعليت . |