و تبديل در عالم پيدا میشود در اثر بهم خوردن تعادل است . دنيا تدريجارو به تعادل و خاموشی و فنا است و به حكم اينكه هر چه كه آخر داشته باشداول هم دارد و هر چه اول نداشته باشد آخر هم ندارد ، به جائی میرسيم كهدر ابتداء هيچ چيز نبوده و عالم يكدفعه به وجود آمده است . طرفداران ايننظريه در مقابل اين سؤال ساكنند كه چگونه نيست مطلق بوده و بعد به وجودآمده است ( 1 ) . برهان ديگر در اثبات امكان استعدادی : برای اثبات نظر ارسطو كه نظر فلاسفه اسلامی است ، متأسفانه مرحوم آخونديك راه را بيشتر ذكر نكرده كه اين راه هم از نظر ما مخدوش است ، اصلبرهان و ايراد وارد بر آن را در جلسه پيش بيان كرديم . علاوه بر برهانمذكور ، راههای ديگری برای اثبات اين نظريه وجود دارد كه متقن تر است .مرحوم آخوند در جای ديگری برهان ديگری اقامه كرده است و آن اين است كه: میتوانيم اشياء را به اين شكل تقسيم كنيم كه اشياء يا واجبند ياممتنعند و يا ممكن به امكان ذاتی ، و ممكن به امكان ذاتی بر دو قسم است، يا نفس امكان ذاتی كافی است برای وجود آن ، يعنی تماميت فاعليتفاعل كافی است برای موجود شدن آن ، در اين صورت اين شیء قطعا موجودازلی و ابدی است اگر چهپاورقی : 1 - برتراند راسل در كتاب " جهان بينی علمی " كه كتاب خوبی هم هستفصلی از آن را به جهان بينی دينی اختصاص داده ، وی قائل شدن به خدا ازراه قانون عليت را غير قانع كننده میداند و مباحثی چون خدا به عنوانرياضی دان عالم ، به عنوان نظم دهنده عالم و امثال آن را طرح میكند تامیرسد به خدا به عنوان خالق عالم و در همين جا اين نظريه جديد علمی درمورد پيدايش عالم را بيان میكند و میگويد از نظر علم ، ما به جائیمیرسيم كه زمانی آغاز میشود كه قبل از آن هيچ چيز نبوده است . سپسمیگويد امر دائر است بين اينكه معتقد شويم عالم خدائی دارد كه خالق عالماست يا بگوئيم كه عالم خود به خود به وجود آمده است ، و اين هر دوبسيار عجيب است ، اعتقاد به اينكه دنيا خود به خود به وجود آمده خيلیعجيب است ولی مگر قرار است كه چيزهای عجيب اتفاق نيافتد شايد همينامر عجيب صورت گرفته باشد ! . |