فصل 19 " حكمت مشرقيه " ( 2 ) مرحوم آخوند در فصل " حكمة مشرقيه " اين مطلب را كه در فصل پيش ذكركرده بود كه موضوع هر حركتی بايد جسم باشد ، میخواهد باطل كند و قهراآنچه را كه در ذيل فصل گفته شده بود كه حركت نمی تواند منوع جوهر باشد ،آنرا هم میخواهد انكار كند ولی با يك بيان پيچيده ای مطلب را بيانمیكند . اولين توضيحی كه مقدمة بايد بيان كنيم اينستكه يك بحثی در كلماتحكمای قبل از آخوند هست و بحث ديگری هم در كلمات آخوند آمده است كهدر كلمات قبل از ايشان نديده ايم و اين دو بحث خيلی به هم نزديك هستندولی عين يكديگر نيستند . بحث اول مبحث معروف " ربط حادث به قديم " است . اين مسئله مهمیاست و اختصاص هم به فلسفه الهی ندارد و در فلسفه های مادی نيز مطرحاست . بدون ترديد اموری در اين جهان حادث میشوند ، در اينجا اين سئوالپيش میآيد كه چرا اين حادثها قبلا حادث نشدهاند ؟ ناچار بايد بگوئيمعلت آنها قبلا وجود نداشته و بعد حادث شده است ، نقل كلام به خود علتمیكنيم الی غيرالنهايه . پس بايد علت قديم باشد تا تسلسل لازم نيايد ووقتی كه قديم شد ، اين سئوال پيش میآيد كه چرا بين علت و معلول انفكاكپيدا شد و معلول در زمان بعد حادث شد و با علت تامه خودش وجود پيدانكرد ؟ خلاصه اينكه اگر علت حادث را حادث فرض كنيم و علت علت را همحادث و به همين ترتيب پيش برويم ، تسلسل لازم میآيد |