معنای " موضوع " از نظر قدما ، جسم متحصل تام النوعيه است كه حركتعارض آن می شود ، در حاليكه مرحوم آخوند میخواهد بگويد كه اينجور نيستكه هميشه جسم متحصل بايد موضوع حركت باشد . چون ايشان حركت را در درونجسم و در جوهر آن نفوذ میدهد بنابراين حركت جوهری ، در جسم است ولی نهبه اين معنا كه بر جسم بعد از تحصل عارض شود ، بلكه به وجود ديگری موجوداست كه بعدا بيان میشود . مطلب ديگری كه قبل از خواندن عبارت فصل 18 بايد توضيح بدهم اين استكه در اين فصل مرحوم آخوند تعبيری دارد كه البته نمی خواهيم ايراد بگيريمولی بايد متوجه باشيد كه بعدها خود مرحوم آخوند به اين تعبير ايرادمیگيرد ، يعنی نوعی مسامحه در تعبير است و متضمن نكته خيلی دقيقی است .در اينجا میگويند : الحركة حالة سيالة ، بعد میگويند : لها وجود بينالقوه المحضه والفعلية المحضه . اين تعبيرات را در ابتداء زياد به كارمیبرند ولی بعدها خواهند گفت كه اين تعبير ، تعبير دقيقی نيست ، حركتحالت سياله نيست بلكه حركت سيلان يك حالت است . يك وقت میگوئيمحالت سياله يعنی حالت دارای سيلان ، اين غلط است ، چون سيلان يعنی خودحركت . تعبير دقيق اين است كه حركت سيلان حالتی است . در اينجا تعبير ديگری نيز میكنند و میگويند : الحركة حالة سيالة لهاوجود . آيا حركت يك شیء حالتی است از يك شیء كه لها وجود ؟ يا نه ،حركت سيلان حالتی است كه آن حالت موجود است ، يعنی خود حركت امریاست از قبيل اضافات و نسب . بعضی از جمله شيخ اشراق ، معتقد استحركت خودش مقوله ای است مستقل از مقولات عرضيه ( كه البته او مقولاتعشر ارسطو را قبول ندارد و به پنج مقوله قائل است ) ، بنابراين از نظراو حركت يكی از اعراض است و اغلب افراد هم راجع به حركت همين جورفكر میكنند و به تعبير امروزی ها حركت را يك پديده میدانند ، اين نظريهمردود است . حركت چيزی |