اينها برای توضيح بود و حالا به اصل مطلب كه ايراد مرحوم آخوند بود بازمیگرديم كه : اگر در يك حركت دقت كنيم ، مثلا پرواز پرنده ای از يكديوار به ديوار مقابل ، در هر آنی و حدی از زمان متحرك در حدی از مسافتاست كه در آن بعد در حد ديگری است و شما از اين آنات و حدود ، از اينحصولات آنيه مفهوم بودن جسم بين مبدأ و منتهی را انتزاع كرده ايد كه يكمفهوم كلی است كه متكثر است به تكثر افرادش يعنی همه حركت نيست بلكهافراد حركت است . اين مفهوم كلی وصف تك تك افراد است نه مجموعافراد مثل انسان كلی كه از ابتدای خلقت تا به حال وجود داشته باشد ،چنين چيزی محالست و انسان بماهو انسان از اول تا به حال يكی نبوده و اينافراد انسان هستند كه موجود بوده اند . ذهن عامی اغلب نسبت كلی طبيعیرا به افرادش همچون نسبت ستونهای يك خيمه به خود خيمه میداند كه باتعويض ستونها ، خيمه همچنان باقی است يعنی كلی طبيعی را چون خيمه وافرادش را همچون ستونها میداند و اين غلط است . كليت صفت تك تكافراد است ، همين طور حركت توسطيه به معنای دفعی الحدوث و مستمرالبقابه عنوان وصف كلی همه حركت موجود نيست اين حصولات متعدد و متكثرند كهدر خارج وجود دارند . اين ايرادی است كه خيلی هم صحيح و وارد است ولیمرحوم آخوند خودشان به اين ايراد خواسته اند جوابی بدهند و توجيهی ذكركرده اند كه به نظر ما صحيح نيست . توجيه ايشان اين است كه گرچه اين ايراد از اين جهت كه حركت توسطيهرا امری كلی میشمرد وارد است ولی در حركت دو جنبه وجود دارد يك جنبهاين است كه حركت نسبت به مراتبش سنجيده شود كه ايراد كننده میگويدحركت كلی است و نسبتش به مراتب خود نسبت كلی به جزئيات است ولی ازحيث ديگر كه مربوط به موضوع و مسافت و مبدأ و منتهی و غايت حركت باشد، اگر به حركت بنگريم ، حر كت توسطی يك امر شخصی و باقی است . |