ولی حاجی با يك مقدمه خواسته است مطلب را توضيح بدهد و آن مقدمه اينست كه : اگر حركت در مقوله ان يفعل و ان ينفعل جايز باشد لازمه آن اينست كه همان طور كه انتقال از فردی به فردی جايز است انتقال از نوعی به نوعی هم جايز باشد ، حالا اگر در مقوله أن يفعل حركت جايز باشد بايد حركت از تسخين به تبريد هم جايز باشد ، و اگر حركت از تسخين به تبريد جايز باشد لازمه اش اينست كه شیء همانطور كه دارد گرم میشود در همان حال هم مشغول سرد شدن باشد ، اين میشود اجتماع ضدين . پس ايشان حرف مرحوم آخوند را مبتنی بر يك مقدمه مطويهای گرفته اند و گمان نمی كنند غير اين هم توجيهی داشته باشد و آقای طباطبائی هم توضيح نداده اند ، همين قدر دنباله حرف سابق بشمار آورده اند . عمده دليل بر بطلان حركت در حركت همان بيان اول است كه ذكر شد ، از اين میگذريم . اعراض متحرك ، حركتی هم به تبع جوهر دارند ( حركت مركب ) : است ، ما بايد اولا ببينيم كه مراد ايشان چيست و چه میخواهند بگويند و در ثانی آيا اين چيزی كه ايشان میگويند حركت در حركت است يا نه . خودشان اين را حركت در حركت میدانند ولی توضيح نداده اند كه چرا حركت در حركت است . بيان ايشان اينست كه : بنابر حركت جوهريه ، يكی از براهينی كه خود مرحوم آخوند بر حركت جوهريه میآورند مسئله تبعيت اعراض است از موضوعات ، و می گويند شما تصور میكنيد كه اعراض سوار بر موضوعات میشوند ؟ يا اينكه نه ، نحوه وجود عرض نحوه وجود تعلق به موضوع است . و در واقع بطوريكه ايشان و ديگران اثبات كرده اند عرض از مراتب وجود جوهر است ، و لذا محال است حركت در عرض صورت بگيرد و در جوهر صورت نگيرد . بنابراين |