پس اين مراتب قرب و بعد كه فرض كرده اند جز مراتب حركت چيز ديگری
نيست .
پاورقی :
> فوقيت ولو انتزاعی است ولی از مقولات است .
استاد : آيا معنی حيثيتی میخواهد يعنی جدا از منشأ انتزاعش ؟ نه ،
حيثيت جدا لازم نيست ، اگر جدا باشد كه انتزاعی نيست .
اشكال : منشأ اگر خودش خشك و خالی باشد از كجايش [ مفهوم ] انتزاع
میشود .
استاد : معنای انتزاع تحليل ذهن است يعنی اگر آن خاصيت كه منشأ
انتزاع میشود جدا باشد ، ديگر انتزاعی نيست .
اشكال : محال است كه ذهن بیخودی تحليل بكند .
استاد : چطور است كه ذهن جنس و فصل را تحليل میكند ؟ آيا در خارج شیء
تجزيه میشود و يك قسمت آن جنس و قسمت ديگرش فصل است ؟
اشكال : بالاخره حيثيت دو تا است يكی بالقوه و ديگری بالفعل .
استاد : درست است ، ولی حيثيت قوه و فعل كه باعث انتزاع جنس و فصل
میشود از هم جدا و انضمامی است يا اتحادی است ؟ اتحادی است ، يعنی به
تمام وجودش قوه است و به تمام وجودش فعليت است . آيا اين شیء كه
حيوان است و ناطق است . نيمی از آن حيوان است و نيمی از آن ناطق ؟ نه
، بتمامه حيوان است و بتمامه ناطق .
اشكال : درباره مقوله اضافه چه میگوئيد ؟
استاد : قبلا هم گفتيم كه از مقوله اضافه اسمی بيش باقی نمانده است ،
مثل چند مقوله ديگر ارسطوئی كه از مقوله بودن بيرون رفتهاند . حاجی هم
تصريح میكند كه اضافه داخل در معقولات ثانيه است . البته شيخ و امثال
شيخ خواسته اند برای اضافه ما بازائی در خارج قائل شوند ولی مطلب اينجور
نيست و مقوله اضافه در واقع مقوله نيست ، چون مقوله آنی است كه از
ماهياتی حكايت كند و اگر ماهيت بخواهد باشد بايد از خودش ما بازاء
داشته باشد ولی مقوله اضافه از خودش مابازاء ندارد ، از خودش كه
مابازاء نداشت تحليل ذهن است ، تحليل ذهن كه شد يك امر انتزاعی است
مثل ماهيت و وجود كه هر دو ما بازاء ندارند و يكی از اين دو ما بازاء
دارند [ علی المسلكين كه آن كدام است ] و ديگری انتزاعی است ولی اگر
بگوئيم هر دو ما بازاء دارند اصالت هر دو میشود كه هيچكس نگفته است و
محال است .