ياهندی مبارزه میكردند ، مظالمی كه آل علی و پيروان عربشان از امويانديدند از مظالمی كه بر ايرانيان در آن دوره وارد شد بسی بيشتر وجانگدازتر بوده است . از سال 132 كه عباسيان روی كار آمدند دفتر سياست ورق خورد . سياستعباسيان تا زمان معتصم كه عنصر ترك روی كار آمد بر مبنای حمايت ازايرانيان و تقويت ايرانيان عليه اعراب بود . صد ساله اول عباسی برایايرانيان عصر طلايی بوده است . برخی وزرای ايرانی مانند برامكه كه ازاولاد بوداييان بلخ بودند و فضل بن سهل ذوالرياستين سرخسی ، بعد از خليفهبزرگترين قدرت بشمار میرفتند . ايرانيان در قرن اول حكومت عباسی هر چند در رفاه بودند ، ولی از نظرسياسی جزء قلمرو خلافت اسلامی بودند و حكومت مستقلی نداشتند . اما پس ازصد سال يعنی از زمان حكومت طاهريان بر خراسان و بالخصوص از زمانصفاريان حكومت مستقل تشكيل دادند . و البته اين حكومتهای مستقل در عين حال تا پايان خلافت عباسی تحت نفوذمعنوی خلفای عباسی بودند ، مردم ايران برای مقام خلافت به اعتبار نامجانشينی پيغمبر اكرم نوعی قداست قائل بودند و حكومت هيچ حاكمی را درايران مادامی كه منشوری از خليفه نمیآورد شرعی و قانونی نمیدانستند ، تاآنكه در قرن هفتم دستگاه خلافت عباسی برچيده شد و اين جريان خاتمه يافت. پس از برچيده شدن خلافت عباسی ، خلفای عثمانی در غير ايران تا حدینفوذ معنوی داشتند ، ولی در ايران به علت تشيع اين مردم و غير شرعیدانستن خلافت ، به هيچ وجه نفوذی نداشتند . برخی از مستشرقين و در رأس همه آنها سرجان ملكم انگليسی دو قرن اولايران اسلامی را - يعنی از حدود نيمه قرن اول هجری كه ايران فتح شد تاحدود نيمه قرن سوم هجری كه كم و بيش حكومت مستقل در ايران تشكيل گرديد- به |