جانشين خود را اختيار نكرده و وليعهد نداشتهاند . زيرا اگر پس از مرگشان" موبدان موبد " به پادشاهی وی تن در نمیداد به سلطنت نمیرسيد در تماماين دوره پادشاهان همه دست نشانده " موبدان موبد " بودند و هر يك ازايشان كه فرمانبردار نبود دچار مخالفت موبدان میشد و او را بد ناممیكردند ، چنانكه يزدگرد دوم كه با ترسايان بدرفتاری نكرد و به دستورموبدان به كشتار ايشان تن در نداد او را " بزهكار " و " بزهگر "ناميدند و همين كلمه است كه تازيان " اثيم " ترجمه كردند و وی پس ازهشت سال پادشاهی ناچار شد مانند پدران خود با ترسايان ايران بدرفتاریكند ( 1 ) . ايضا میگويد : در ارمنستان كه از زمان تشكيل دولت " ماد " چه در دوره هخامنشی و چهدر دوره اشكانی و ساسانی هميشه از ايالات مسلم ايران بوده و مدتهای مديدشاهزادگان اشكانی در آنجا پادشاهی كردهاند ، ساسانيان سياست خشنی پيشگرفته بودند و به زور شمشير میخواستند دين زرتشتی را در آنجا رواج دهند .ارمنيان در نتيجه همين خونريزيها قرنها پايداری و لجاجت كرده نخست درمذهب بت پرستی خود پا فشرده و سپس در حدود سال 302 ميلادی اندك اندكبنای گرويدن به دين عيسوی را گذاشتند و طريقه مخصوصی اختيار كردند كه بهكليسای ارمنی معروف است ، و در نتيجه همين اختلاف مذهبی در تمام دورهساسانيان كشمكش بر سر ارمنستان در ميان ايران و روم باقی بود ، و ايناختلاف نيز نه تنها ايران را در برابر امپراتوران رم و بيزنتيه يابوزنتيه ( بيزانس ) و رومية الصغری يا روم غربی و شرقی ضعيف میكرد ،بلكه كار بيگانگان ديگر و از آن جمله تازيانی پاورقی : ( 1 ) تاريخ اجتماعی ايران ، جلد دوم ، صفحه . 19 |