و از اينرو مسلمين اهميت نمیدادند كه علوم را از دست چه كسی میگيرندو به وسيله چه اشخاصی ترجمه و نقل میشود و به دست آنها میرسد . بلكهبراساس آنچه از پيشوای عظيمالشأن خود آموخته بودند ، خود را به دليلاينكه اهل ايمانند صاحب و وارث اصلی حكمتهای جهان میدانستند ، حكمت رانزد ديگران امری " عاريت " تصور میكردند ، به قول مولوی :
ای برادر بر تو حكمت عاريه است |
همچو در نزد نخاسی جاريه است |
معتقد شده بودند كه علم و ايمان نبايد از يكديگر جدا زيست كنند .معتقد بودند كه حكمت در محيط بیايمانی غريب و بيگانه است ، وطن حكمتقلب اهل ايمان است بديهی است كه جمله : " « كلمة الحكمة ضالة المؤمن فحيث وجدها فهو احق بها » " همه اينمعانی و مفاهيم را دربردارد . اين بود كه مسلمين تمام همت و سعيشان اينبود كه بر علوم و معارف جهان دست يابند . جرجی زيدان درباره علل و عوامل سرعت پيشرفت تمدن اسلامی میگويد : يكیاز عوامل مؤثر در سرعت پيشرفت تمدن اسلام و ترقی و تعالی علوم و ادبياتدر نهضت عباسيان اين بود كه خلفا در راه ترجمه و نقل علوم از بذل هر چيزگران و ارزان دريغ نداشتند ، و بدون توجه به مليت و مذهب و نژاد ،دانشمندان و مترجمين را احترام میگزاردند و همه نوع با آنان مساعدتمیكردند و از آنرو دانشمندان مسيحی ، يهودی ، زردشتی ، صابی ، سامریدربارگاه خلفا گرد میآمدند و خلفا طوری با آنان به مهربانی رفتار میكردندكه بايد طرز رفتار آنان برای فرمانروايان هر ملت و مذهبی سرمشقآزاديخواهی و عدالت گستری باشد ( 1 ) .
پاورقی : ( 1 ) همان مدرك ، صفحه . 247