موجود بوده ، يا لااقل ترجمه پهلوی آنها به انضمام تفسير معروف به " زند" را در دست داشتهاند . مسلما صعوبت زندگانی مادی كه در آن تاريخگريبانگير زردشتيان شده بود مجال نمیداد كه نسلا بعد نسل اين مجموعه بزرگمقدس را رونويس كنند . و از اينجا پی میبريم كه چرا نسكهای حقوقی ونظائر آن در طاق نسيان مانده است ، زيرا كه در آن زمان دولت زردشتیوجود نداشت و نسكهای حقوقی بيفايده و خالی از اهميت و اعتبار مینمود .اما چرا نسكهايی را كه شامل علم مبدا و معاد و تكوين و ساير علوم اساسیبود حفظ نكردند ؟ قرائنی در دست داريم كه از روی آن میتوان گفت شريعتزردشتی در قرن نخستين تسلط عرب تا حدی اصلاح شده و تغيير پيدا كرده استو زردشتيان خود مايل بودهاند كه بعضی از افسانهها و اساطير عامی و بعضیاز اعتقاداتی را كه در فصول اوستا ثبت شده حذف كنند ( 1 ) . كريستن سن افسانه خلقت را طبق مندرجات اوستای ساسانی چنين نقل میكند: . . . عمر دنيا بالغ بر 12000 سال است ، در سه هزار سال نخستين عالم ،او هرمزد ( يا عالم روشنی ) و اهريمن ( يا عالم تاريكی ) در جوار يكديگرآرام میزيستهاند اين دو عالم از سه جانب نامتناهی بوده ، فقط از جانبچهارم به يكديگر محدود میشدهاند . دنيای روشن در بالا و عالم ظلمانی درزير قرار داشته و هوا فاصله آنها بوده است مخلوقات اورمزد در اين سههزار سال در حال امكانی بودند ، سپس اهريمن نور را ديده در صدد نابودكردنش بر آمد . او هرمزد كه از آينده آگاهی داشت مصافی به مدت نه هزارسال با وی طرح افكند ، اهريمن كه پاورقی : ( 1 ) ايران در زمان ساسانيان ، صفحه 163 - . 164 |