ثالثا ، فرضا ايرانيان در قرون اول اسلامی مجبور بودند احساسات خويشرا مخفی كنند و در زير پرده تشيع اظهار نمايند ، چرا پس از دو قرن كهاستقلال سياسی يافتند اين پرده را ندريدند و احساسات خويش را آشكارنكردند ؟ بلكه بر عكس هر چه زمان گذشت بيشتر در اسلام غرق شدند و پيوندخويش را با آيين گذشته بريدند ؟ ! رابعا ، هر مسلمان ايرانی میداند كه شهربانو مقام و موقعی بيشتر وبالاتر از مادران ساير ائمه اطهار كه بعضی عرب و بعضی افريقايی بودندندارد ، كدام شيعه ايرانی يا غير ايرانی در دل خود نسبت به مادر حضرتسجاد احترامی بيشتر از مادران ساير ائمه اطهار احساس میكند ؟ نرجسخاتون والده ماجده حضرت حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه يك كنيز رومیاست ، قطعا احترام اين بانوی رومی در ميان ايرانيان بيش از احترامشهربانو است . خامسا : اگر از زاويه تاريخ بنگريم اصل داستان شهربانو و ازدواج او باامام حسين عليه السلام و ولادت امام سجاد از شاهزادهای ايرانی مشكوك است. داستان علاقه ايرانيان به ائمه اطهار به خاطر انتساب آنها به خاندانساسانی از طريق شهربانو ، از نظر تاريخی عينا همان داستان كسی است كهگفت " امام زاده يعقوب را در بالای مناره گرگ دريد " ديگری گفت امامزاده نبود ، پيغمبر زاده بود ، يعقوب نبود ، يوسف بود ، بالای منارهنبود ، ته چاه بود ، تازه اصل مطلب دروغ است و گرگ يوسف را ندريد .در اينجا نيز اصل داستان كه يزدگرد دختری به نام شهربانو يا نام ديگرداشته و به افتخار عقد زناشوئی حسين بن علی و مادری امام سجاد نائل شدهباشد ، از نظر مدارك تاريخی سخت مشكوك است ، مورخين عصر حاضر عمومادر اين قضيه تشكيك می كنند و آنرا بی اساس میدانند . میگويند در ميانهمه مورخين تنها يعقوبی جملهای دارد به اين مضمون كه گفته است مادر علیبن الحسين ، |