و به آنها ماهيت و واقعيت نوين بخشد ، كه با ماهيت هر يك از مواد آنصورت متغاير است . فلسفه صدرا يك نوع جهش است كه پس از يك سلسله حركتهای مداوم وتدريجی در معارف عقلی اسلامی رخ داده است . فلسفه صدرا از نوع ( سهل ممتنع ) است ، به ظاهر بسيار ساده است ،عبارتش اديبانه و منشيانه است ، اما يك فرد بسيار مستعد سالها بايدكار كند تا به مرحله اول برسد يعنی بفهمد كه آنرا نمیفهمد ، تا بار ديگربا ديد ديگری وارد شود . بسی افراد سالها عهدهدار تدريس فلسفه صدرا بودهاند در حالی كه به عمقآن نفوذ نكردهاند ، از اينرو توصيف و تحليل كار صدرا كار هر فلسفهخواندهای نيست . صدرا شاگرد شيخ بهائی و ميرداماد بوده است ، در شرحی كه بر اصول كافینوشته از شيخ بهائی به عنوان استاد علوم نقلی و از ميرداماد به عنواناستاد علوم عقلی ياد میكند . كتابهای صدرا معروفتر از آن است كه دراينجا ما بخواهيم معرفی كنيم . وی در سال 1050 ضمن هفتمين سفر حج كهپياده میرفت در بصره درگذشت . 3 - شمسالدين گيلانی معروف به ملاشمسا . از شاگردان ميرداماد است .ميان او و همشاگرديش ملاصدرا مراسلهای صورت گرفته است . ملاشمسا دربارهچند مشكل در فلسفه از قبيل موضوع در حركت كميه و وجود ذهنی سؤال كرده وصدرا پاسخ گفته است ، پاسخ صدرا به صورت رسالهای كوچك درآمده و درحاشيه مبدأ و معادوی با چاپ سنگی چاپ شده است . 4 - سلطان العلماء آملی مازندرانی معروف به خليفةالسلطان . شاگرد شيخبهائی و ميرداماد بوده است ، شاه عباس دخترش را به او داد و مدتیوزارت شاه صفی و شاه عباس ثانی را داشته است . وی مردی است محقق ،حواشی او بر معالم و شرح لمعه نمونه يك كار تحقيقی است ، بدون حشو وزوائد چيز مینوشته |