مسلمانان چين به دو قسمت میشوند : مسلمانان سيكانيگ كه به اصطلاحمسلمانان " عمامهدار " ناميده میشوند ، مسلمانان چين خاص كه بهمسلمانان " هان " موسومند . . . مسلمانان " هان " در امور دينی معمولاعبارات عربی و فارسی ، مخصوصا فارسی را در يك تركيب خاص به كارمیبرند ( 1 ) . و میگويد : رئيس روحانيان مسجد آخوند يا آخونك ناميده میشود كه به معنی عالم ياتعليم دهنده احكام دينی است . امام جماعت به منزله كمك و دستيار آخونداست ( 2 ) . . . شيوه تعليم و تربيت سابق چين به تبعيت از درسهایمعمول ايران و عرب بود ( 3 ) . در كتاب هزاره شيخ طوسی ، جلد اول در مقاله آقای دكتر سيد جعفر شهيدیاستاد دانشگاه تهران ، تحت عنوان " تأثير عنصر ايرانی در نشر اسلام درجهان " كه متن مقاله معظم له در كنگره هزاره شيخ در سال گذشته است ،راجع به نفوذ اسلام در چين از كتاب جهانگشای عطاملك جوينی چنين نقل شدهاست : اما آنچه از راه عقل بدان میتوان رسيد ( 4 ) و از وهم و فهم نه دوراست در دو قسم محصور است : اول ظهور نبوت است ، دوم كلام . و معجزه ازاين قويتر تواند بود كه بعد از ششصدواند سال تحقيق حديث : " « زويت لیالارض فاريت مشارقها و مغاربها و سيبلغ ملك امتی ما زوی لی منها » "در ضمن خروج لشكر بيگانه ميسر میشود . . . تا بدان سبب لوای اسلامافراختهتر شود و شمع دين افروختهتر . و آفتاب دين پاورقی : ( 1 ) همان مدرك صفحه . 437 ( 2 - 3 ) همان مدرك ، صفحه 442 - . 456 ( 4 ) درباب اثبات نبوت . |