در توصيفی كه ما در نتيجه تحقيقات بارتلمه از احوال حقوقی زنان در عهدساسانيان نموديم ، تضاد بسيار نشان میدهد . سبب اين تضاد آن است كهاحوال قانونی زن در طول عهد ساسانيان تحولاتی يافته است . بنابر قول بارتلمه ، از لحاظ علمی و نظری ، زن در اين عهد حقوقش بهتبع غير بوده و يا به عبارت ديگر شخصيت حقوقی نداشت ، اما در حقيقتزن در اين زمان دارای حقوق مسلمهای بوده است ، در زمان ساسانيان احكامعتيق در جنب قوانين جديد باقی بود و اين تضاد ظاهری از آنجاست . پيشاز آنكه اعراب مسلمان ايران را فتح كنند محققا زنان ايران در شرف تحصيلحقوق و استقلال خود بودهاند ( 1 ) . نظام اخلاقی اگر بخواهيم روحيه و درجه اخلاق عمومی آنروز مردم ايران را بدانيم ،مدارك كافی و مستقيم در دست نداريم ، ولی از مجموعه قرائن میتوان بهدست آورد كه روحيه و اخلاق عمومی چگونه بوده است . اخلاق و روحيه دو نوع است : طبيعی و اكتسابی اخلاق طبيعی يك قوم عبارتاست از خصايص نژادی و اقليمی آنها ، وراثت و محيط طبيعی و جغرافيايیهمچنانكه در خصوصيات جسمی افراد بشر از رنگ پوست و چشم و مو وخصوصيات اندام مؤثر است در خصوصيات روحی و مشخصات اخلاقی و روحی آنهانيز مؤثر است . با اين تفاوت كه عامل نژادی يعنی وراثت در اثر اختلاطهاو امتزاجها و ازدواجها و نقل و انتقالها و مهاجرتها از بين میرود و شكلديگر پيدا میكند ، اما عامل منطقهای و جغرافيايی از يك ثبات نسبیبرخوردار است . عاطفه و مهربانی ، خونگرمی ، مهمان نوازی ، تيزهوشی وسرعت انتقال ، آبروداری و صورت را با سيلی سرخ نگهداشتن از خصايصی استكه ايرانيان در همه دورهها بدانها ستوده شدهاند .پاورقی : ( 1 ) همان مدرك ، صفحه . 354 |