اخلاق اكتسابی وابسته است به درجه تمدن ، البته تمدن انسانی و معنوی نهصنعتی و فنی . اخلاق اكتسابی از طرفی وابسته است به نوع آموزش و پرورشو از طرف ديگر به نظامات اجتماعی و سنن و آداب حاكم بر اجتماع . تاثيرعامل آموزش و پرورش تاثير مستقيم است و تاثير عامل محيط اجتماعی تاثيرغير مستقيم . قسمت مهمی از روحيه و اخلاق عمومی عكس العمل روحی افراد است در مقابلجرياناتی كه در محيط اجتماعی آنها میگذرد و مخصوصا سنن و قوانينی كه برزندگی آنها حكومت میكند . ايرانيان از نظر اخلاق طبيعی يعنی اخلاق وراثی و اقليمی مقام شايستهایداشتهاند . ايرانيان از قديم الايام به دارا بودن خصايص عالی ستودهشدهاند . هرودوت مورخ معروف يونانی در قرن پنجم قبل از ميلاد كه اصلا اهلآسيای صغير بوده و او را پدر تاريخ ناميدهاند توصيف نسبتا جامعی از مردمايران آنروز كرده است آنچه هرودوت نوشته مجموعهای از زشتيها وزيبائيهاست ، ولی میتوان گفت زيبائيهايش بيشتر است ( 1 ) . گزنفون ، شاگرد معروف سقراط ، كه تقريبا يك قرن بعد از هرودوت بودهاست يكی ديگر از كسانی است كه ايرانيان را توصيف كرده است ، ولی اوبر عكس هرودوت كه دوره اعتلای ايران را ديده و توصيف كرده است ، دورهانحطاط ايران را ديده و مقايسهای ميان روحيه و اخلاق ايرانيان در دورهكوروش و روحيه و اخلاق آنها در عهد خودش به عمل آورده و تغيير و انحطاطاخلاق ايرانيان را در دوره خودش توضيح داده است ( 2 ) . اگر اخلاق طبيعی ايرانيان را با ساير ملل مقايسه كنيم مسلما اگر بر - پاورقی : ( 1 ) رجوع شود به تاريخ ايران باستان مشيرالدوله چاپ جيبی ، جلد ششم، صفحات 1534 - . 1536 ( 2 ) همان مدرك ، صفحات 1537 - . 1542 |