واقع شده كه ايران استقلال سياسی داشته و نفوذ عرب قطع شده بود و افرادیايرانی و آريا نژاد بر ايران حكومت میكردند . در كتاب تمدن ايرانی ، تاليف جمعی از خاورشناسان ، مقاله " مقاومتو ادامه حيات دين زرتشت " ( 1 ) به قلم پ . ژ . مناشه مینويسد :شكست و انقراض دولت ساسانی به دست اعراب مسلمان نتوانست مايهخفقان روح ايرانی شود و آيين زردشتی را نيز به صورت قطعی و كامل نابودنكرد . ايرانيان بقايای تمدن تلطيف شده و پروردهای به اسلام تحويل دادندكه بر اثر حياتی كه اين مذهب در آن دميد جان تازه گرفت . . . . ايران به يكبار مسلمان نشد و مردم تمام نواحی آن در يك موقع ديناسلام را نپذيرفتند و مقاومتی را كه مذهب زردشتی در مقابل آن به خرج دادنمیتوان ناديده گرفت . پ . ژ مناشه پس از بحثی درباره اينكه مسلمين ، مجوس را در زمره اهلكتاب میشمردند ، میگويد : مورخين و جغرافی نويسان عرب كه در اين مورد ماخذ اساسی ما هستندشهرهای متعددی را كه هنوز در قرن سوم و چهارم هجری در آنها آتشكدههايیوجود داشته است نام میبرند . پس اگر چنين آتشكدههايی وجود داشته قطعاروحانيونی هم برای اعمال و مراسم مذهبی در آن بودهاند كه لزوما به اندازهكافی از رسوم مذهبی اطلاع داشته اند ضمنا طرز زندگی زردشتيان ايجابمینمود كه افرادی برای تعليم قوانين و اصول مذهب با مقام نيم مذهبی وجودداشته باشد . بنابراين ، تقسيمات طبقاتی دين زردشت حفظ شد و ما خواهيمديد كه اين تقسيمات طبقاتی نزد اقليت زردشتی و كسانی كه مردد بودند تاكداميك از آن دو مذهب را بپذيرند فعاليت قابل توجهی به خرج داد . درقرن سوم هجری مذهب پاورقی : ( 1 ) صفحه . 247 |