دو مزيل " اعتقاد به ثنويت از خصوصيات طرز تفكر ايرانی است " . عمدهاين است و مخصوصا بايد بدانيم كه خود زردشت كه اصلاحاتی در عقائدآريايیها به عمل آورد ، چگونه تفكری در اين زمينه داشته است ؟ آيا موحدبوده يا ثنوی ؟ اگر اوستای ساسانی را ملاك قرار دهيم شك نيست كه زردشت ثنوی بودهاست ، ولی همچنانكه قبلا گفتيم ، محققان تنها قسمت مختصر " گاتها " راقديمی و از آن زردشت میدانند ، و قسمتهای ديگر را الحاقی میشمارند .مندرجات گاتها هر چند صراحت تمام ندارد ولی به توحيد از ثنويت نزديكتراست . توحيد مراتبی دارد : توحيد ذات ، توحيد صفات ، توحيد افعال ، توحيددر عبادت ، توحيد ذات عبارت است از بيمانندی ذات حق از لحاظ وجوبوجود و قدم ذاتی و استقلال و لايتناهی بودن ، همه ما سوا اعم از مجرد ومادی ممكن بالذات و حادث بالذات است و قائم به او و محدود است .« ليس كمثله شیء 0 و له المثل الاعلی ». توحيد صفاتی عبارت است از اينكه همه كمالات ذات عين ذات است ، اگرعالم يا قادر يا حی يا نور است به معنی اين است كه عين علم و قدرت وحيات و روشنايی است ، او به تمام معنی احد و واحد و فرد است . لازمهوجوب ذاتی و لايتناهی بودن ذات حق اين است كه هيچ غيری و ثانيی برای اوو در مرتبه او فرض نمیشود به عبارت ديگر : لازمه كمال ذاتی حق عينيتصفات با ذات است ، مغايرت صفات ذات با ذات مستلزم محدوديت ذاتاست يعنی تنها در مورد امور متناهی و محدود فرض صفت مغاير با ذاتممكن است . توحيد در افعال عبارت است از اينكه موثر و فاعل حقيقی در نظامموجودات منحصرا ذات او است هر فاعل و مؤثری به خواست او و به مشيتاو فاعل و مؤثر است . هيچ موجودی اعم از مجرد يا مادی . با اراده يابیاراده از خود استقلال ندارد نظام علت و معلول تنها مجرای اراده و مشيتذات حق است ، هستی ملك او |