مردم را مجبور به ترك مذهب خود و پيروی از مذهب زرتشتی میكردند و اينمذهب را با زور شمشير به مردم تحميل مینمودند . كريستن سن میگويد : روحانيان زردشتی بسيار متعصب بودند ، و هيچ ديانتی را در داخل كشورتجويز نمی كردند ، ليكن اين تعصب بيشتر مبتنی بر علل سياسی بود ، دينزردشت ديانت تبليغی نبود و رؤساء آن داعيه نجات و رستگاری كليه ابناءبشر را نداشتند ، اما در داخل كشور مدعی تسلط تام و مطلق بودند ، پيروانساير ديانات را كه رعيت ايران به شمار میآمدند محل اطمينان قرار نمیدادند . خاصه اگر همكيشان آنها در يكی از ممالك خارجه دارای عظمتی بودند( 1 ) . سعيد نفيسی میگويد : مهمترين سبب آشفتگی اوضاع ايران در دوره ساسانيان اين بوده است كهپيش از پادشاهی اين خاندان ، همه مردم ايران پيرو دين زردشت نبودند واردشير بابكان چون موبد زاده بود و به ياری روحانيان دين زردشت بهسلطنت رسيد به هر وسيله كه بود دين نياكان خود را در ايران انتشار داد وچون پايه تخت ساسانيان بر پشتيبانی موبدان قرار گرفت از آغاز ،روحانيان نيروی بسياری در ايران يافتند و مقتدرترين طبقه ايران را تشكيلدادند و حتی بر پادشاهان برتری يافتند ، چنانكه پس از مرگ هر پادشاهیتا از ميان كسانی كه حق سلطنت داشتند كسی را بر نمی گزيدند و به دستخود تاج بر سرش نمی گذاشتند به پادشاهی نمی رسيد . به همين جهت است كهاز ميان پادشاهان اين سلسله تنها اردشير بابكان پسرش شاپور را بهوليعهدی برگزيده است و ديگران هيچيك پاورقی : ( 1 ) ايران در زمان ساسانيان ، ترجمه رشيد ياسمی ، صفحه . 290 |