خصوصا ملت عرب ، خودی نشان بدهند و ضمنا افكار و آداب خويش را باصبغه اسلامی حفظ كنند ، دست به فعاليت فرهنگی زدند . به عبارت ديگر چوناسلام را به عنوان يك واقعيت نتوانستند نپذيرند . به فكر افتادند آن راايرانی كنند و برای اين مقصود راهی بهتر از قبضه كردن شؤون علمی اسلامینبود . ما معتقديم اينگونه تفسير ، صددرصد دور از واقعيت است ، زيرا اولاهمچنانكه قبلا بيان كرديم سابقه خدمات ايرانی به اسلام ، به قبل ازشكستهای نظامی میرسد ، آنچه ايرانيان بعد از شكست نظامی انجام دادندمانند فعاليتهای قبل از شكست است . ثانيا اگر انگيزه آن بود چهارده قرنادامه نمیيافت . حركتها و جنبشهای موقت را میتوان با اينگونه انگيزههاتوجيه كرد ، برخلاف جنبشهايی كه قرنها ادامه میيابد . گذشته از امتداد زمانی ، شكل و كيفيت كار هم با آن انگيزهها قابلتوجيه نيست در فصلهای آينده خواهيم ديد كه شكل و كيفيت كار ايرانيان درزمينههای اسلامی ايمان و اخلاص آنها را نشان میدهد . بعلاوه اگر هدف ايرانيان از خدمت به اسلام جبران شكستهای نظامی بود ،چرا آنان خود مبلغ و مروج اسلام در ميان ملتهای ديگر گرديدند و چندينبرابر خود ، مسلمان ديگر به وجود آوردند ؟ چرا آنجا كه اسلام به خطرمیافتد با آنكه از نظر مليت ايرانی خطری وجود ندارد ، ايرانی جانفشانی وسربازی میكند ؟ چرا در مقابل شيوع منكرات و مناهی بيش از اقوام ديگر عكسالعملمخالف نشان میدهند ؟ در بحثهای آينده همه اين نكات را توضيح میدهيم . اينك بحثی كلیدرباره علل و عواملی كه ملل اسلامی را به جوشش و جنبش علمی و فرهنگیوادار كرد . انگيزهها لازم است يك نظر كلی به جهان اسلام از نظر انگيزهها و محركها بيفكنيم .در جهان اسلام حركتی علمی و فرهنگی به وجود آمد كه در آن عرب ، ايرانی ، |