بدون آنكه در يكی از سلاسل رسمی عرفان و تصوف وارد باشند و بلكه اعتنائیبه آنها نداشته و آنها را كلايا بعضا تخطئه میكردهاند . از خصوصيات اين گروه ، كه ضمنا اهل فقاهت هم بودهاند ، وفاق و انطباقكامل ميان آداب سلوك و آداب فقه است ، اين جريان نيز تاريخچهای داردكه فعلا مجال آن نيست . ضمنا از اين تاريخچه روشن شد كه اين شاخه فرهنگی ( عرفان ) مانند سايرشاخهها تمام جهان اسلام را دربر گرفته است ، از اندلس و مصر و سوريه وروم گرفته تا خوارزم . البته در اين شاخه نيز سهم ايرانيان از نظر كميتقطعا بيشتر است ، عرفای بزرگ و طراز اول هم در ميان ايرانيان ظهوركردهاند و هم در غير ايرانيان . |