كه اين تصميم را عملی كند . اين جريان باعث ناراحتی فارسی زبانان ، مخصوصا آنانكه از اين امتيازبهرهمند میشدند ، گرديد . روزی مردانشاه پسر زادانفرخ از صالح چند اصطلاحمربوط به حساب را پرسيد و گفت با اين اصطلاحات چه میكنی ؟ صالح معادلآنها را از زبان عربی بيان كرد . مردانشاه ناراحت شد و گفت خدا ريشهاترا قطع كند كه ريشه زبان فارسی را قطع كردی . گروهی از فارسی زبانان حاضرشدند صدهزار درهم به صالح بدهند كه به بهانه عدم امكان از تصميم خويشمنصرف شود ، اما او منصرف نشد . ابنالنديم میگويد : ولی دواوين دولتی شام را به زبان رومی مینوشتند نه زبان فارسی و درزمان هشام بن عبدالملك آن را نيز به زبان عربی برگرداندند ( 1 ) ؟اين جريان به دربار خلفا و حكام آنها مربوط بوده است . سلاطين ايرانیپس از استقلال دفاتر و دواوين را به زبان فارسی مینوشتهاند ، بار ديگر درزمان غزنويان به زبان عربی برگردانده شد كه آن نيز تاريخچهای دارد .همچنانكه قبلا گفتيم ما نه در صدد تشريح خدمات تمدن كهن ايرانی به تمدنجوان اسلام هستيم و نه اين كار در صلاحيت ماست . هدف ما از نقل مطالبگذشته كه از مسلمات تاريخ است اين است كه دو نكته را تأكيد كنيم :يكی اينكه ايران قبل از اسلام از تمدنی برخوردار بوده است و اين تمدنيكی از مايههای تمدن اسلامی است . ديگر اينكه اسلام به ايران حياتی تازه بخشيد و تمدن در حال انحطاط ايرانبه واسطه اسلام جانی تازه گرفت و شكلی تازه يافت . اين دو نكته قابلانكار پاورقی : ( 1 ) الفهرست ابن النديم ، مقالهء هفتم ( مقالةالفلاسفة ) صفحهء 352 - . 353 |