تحقيق درباره غلبه تدريجی آيين اسلام بر كيش زردشت مشكلتر از تحقيق دراستيلای ارضی عرب بر مستملكات ساسانيان است ، چه بسا تصور كنند كهجنگجويان اسلام اقوام و ممالك مفتوحه را در انتخاب يكی از دو راه مخيرميساختند : اول قرآن ، دوم شمشير . ولی اين تصور صحيح نيست ، زيرا گبر وترسا و يهود اجازه داشتند آيين خود را نگاه دارند و فقط مجبور به دادنجزيه بودند ، و اين ترتيب كاملا عادلانه بود ، زيرا اتباع غير مسلم خلفااز شركت در غزوات و دادن خمس و زكات كه بر امت پيامبر فرض بودمعافيت داشتند . در صفحه 306 و 307 پس از اينكه شرحی راجع به انقراض دين زرتشتی بحثمیكند میگويد : اگر چه اخبار راجع به كسانی كه تغيير مذهب دادند قليل است ، لكن همينحقيقت كه تا سه قرن و نيم بعد از فتح اسلام اينگونه موارد پيش آمده استگواه روشنی است بر اينكه ايرانيان از روح تحمل و گذشت فاتحين بهره مندبودند و اين امر خود دال بر اين معنی است كه ايرانيان آيين خود را بهصلح و سلم و لااقل تا حدی به تدريج تغيير دادهاند . ادوارد براون از " دوزی " مستشرق معروف هلندی در كتاب " اسلام "نقل میكند كه : مهمترين قومی كه تغيير مذهب دادند ايرانيان بودند ، زيرا آنها اسلام رانيرومند و استوار نمودند ، نه عرب ، و از ميان آنها بود كه جالبترين فرقاسلامی برخاسته است . عكس العملی كه ايرانيان در برابر اسلام نشان دادند آنچنان موافق ولبريز از عشق و علاقه بود كه جای اين نيست گفته شود احساسات ملی يااحساسات مذهبی كهن ، آنها را وادار كرده است كه در زير پرده تشيع ،عقايد مذهبی كهن خويش را اشاعه دهند . |