زرتشت دانست ، افسوس گذشته خوردن در آن روزگار بسيار رواج داشت بهويژه در ميان شاعرانی كه روحی حساس داشتند اين اندوه گذشته معمول تر بوداما ديگر بازگشت به گذشته ناشدنی بود . زبان فارسی نوين يكی از زبانهایاسلامی همپايه عربی گشته بود . شك نيست كه اكنون اسلام از تكيه بر زبانعربی بی نياز گشته بود . ديگر اسلام دارای ملتهای بسيار و فرهنگی جهانیگشته بود و ايران در گرداندن فرهنگ اسلامی نقشی بزرگ داشت . مستر فرای در صفحه 400 كتاب خود درباره ورود واژههای عربی به زبانفارسی و تأثيرات آن ، تحت " عنوان آغاز زندگی نوين ايران " چنينمیگويد : در برخی فرهنگها زبان بيشتر از دين يا جامعه در ادامه يافتن يا بر جایماندن آن فرهنگ اهميت دارد . اين اصل با فرهنگ ايران راست میآيد ،زيرا كه بی شك در پيوستگی زبان فارسی ميانه ( فارسی عهد ساسانی ) وفارسی نوين ( فارسی دوره اسلامی ) نمی توان ترديد روا داشت ، با اينهمهاين دو يكی نيستند . بزرگترين فرق ميان اين دو زبان راه يافتن بسياری ازواژه های عربی است در فارسی نوين كه اين زبان را از نظر ادبيات نيرويیبخشيده و آنرا جهانگير كرده است و اين برتری را در زبان پهلوی نمی توانيافت . به راستی كه عربی فارسی نوين را توانگر ساخت و آن را توانایپديد آوردن ادبياتی شكوفان به ويژه در تهيه شعر ساخت . چنانكه شعر فارسیدر پايان قرون وسطی به اوج زيبايی و لطف رسيد . فارسی نوين راهی ديگرپيش گرفت كه قافله سالار آن گروهی مسلمانان ايرانی بودند كه در ادبياتعرب دست داشتند و نيز به زبان مادری خويش بسيار دلبسته بودند . فارسینوين كه با الفبای عربی نوشته میشد در سده نهم |