همراه داشت كه نسبت به اوهام و خرافات نصاری ميلی حاصل كرده بود ومؤيد او در اين عقائد زنی عيسوی " شيرين " نام بود كه سوگلی حرم اوگرديد ( 1 ) . بعضی ادعا كرده اند كه خسرو پرويز كيش زردشتی را رها كرده و رسما بهكيش مسيحی در آمده است . ولی كريستن سن میگويد : محققا قول اوتيكيوس كه گويد خسرو پرويز آيين نصاری گرفت اصلی ندارد ،ولی روابط اين پادشاه با قيصر " موريكيوس " كه او را در گرفتن تاج وتخت ياری كرد و مزاوجت او با شاهزاده خانم رومی موسوم به " ماريا " ونفوذ محبوبه او " شيرين " كه كيش عيسوی داشت او را وادار كرد كه لااقلظاهرا نسبت به رعايای عيسوی خود نظر مرحمتی داشته باشد . اما شخص خسروهم ممكن است بعضی از خرافات عيسويان را بر موهومات سابق خود افزودهباشد . . ( 2 ) . كريستن سن سپس از قدرت يافتن دو فرقه مسيحی : يعقوبی و نسطوری دردربار خسرو پرويز و كشمكشهای آنها با يكديگر و مسيحی شدن برخی از سردارانايرانی از قبيل " مهران گشنسپ " كه نسطوريان او را غسل تعميد دادند وبه نام " گيورگيس " ناميدند و همچنين چند تن ديگر از اين قبيل ، يادمیكند . كريستن سن میگويد : مهران گشنسپ ، چون به دين مسيح گرويد خود را به بيابان كشيد تا درآنجا حقايق دين جديد را از رهبانان تعليم بگيرد ، روزی از خواهر خودپرسيد كه بعد از انتقال من به كيش نصاری در دربار پاورقی : ( 1 ) ايران در زمان ساسانيان ، صفحه . 466 ( 2 ) همان كتاب ، صفحه . 510 |