مسعودی در جلد اول مروج الذهب ، صفحه 382 ، تحت عنوان " فی ذكرالاخبار عن بيوت النيران و غيرها " از آتشكده های زردشت ياد میكند ازآنجمله از آتشكده ای در " دارابجرد " نام میبرد و میگويد در اين تاريخكه سال 332 هجری است آن آتشكده موجود است و مجوس آن اندازه كه به آتشآن آتشكده احترام میگذارند و آنرا تعظيم و تقديس میكنند آتش هيچ آتشكدهديگر را چنين تعظيم نمی كنند . اينها همه میرساند كه چنانكه گفتيم ايرانيان تدريجا اسلام را پذيرفتهاند و اسلام تدريجا و مخصوصا در دورهای استقلال سياسی ايران بر كيش زرتشتیغلبه كرده است . عجيب اينست كه زرتشتيان در صدر اسلام كه دوره سيادتسياسی عرب است آزادی و احترام بيشتری داشته اند از دوره های متأخرتر كهخود ايرانيان حكومت را بدست گرفته اند هر اندازه كه ايرانيان مسلمانمیشدند اقليت زردشتی وضع نامناسبتری پيدا میكرد و ايرانيان مسلمان ازاعراب مسلمان تعصب بيشتری عليه زردشتيگری ابراز میداشتند و ظاهرا همينتعصبات ايرانيان تازه مسلمان سبب شد كه عده ای از زرتشتيان از ايران بههند مهاجرت كردند و اقليت پارسيان هند را تشكيل دادند . در اينجا بد نيست سخن مستر فرای نويسنده كتاب " ميراث باستانیايران " را از صفحه 396 آن كتاب نقل كنيم ، او ميگويد : از منابع اسلامی چنين بر میآيد كه استخر در فارس كه يكی از دو كانونآئين زرتشتی در ايران ساسانی ( كانون ديگرش در شيز آذربايجان ) بود درروزگار اسلام نيز همچنان شكوفان ماند . اندك اندك شبكه آتشگاهها با كمشدن زرتشتيان رو به كاستی نهاد . با اينهمه بيشتر مردم فارس تا قرن دهمميلادی همچنان به آيين زرتشت وفادار ماندند و پس از آن تا روزگاركشورگشايی سلجوقيان در سده يازدهم |