البته همه دوره ساسانی از نظر سختگيريهای مذهبی يكسان نبوده است ،همچنانكه قدرت روحانيون زردشتی همه وقت يكسان نبوده و همه سلاطين ايرانتحت نفوذ مطلق آنان نبودهاند شاپور اول ، يزدگرد اول ، خسرو انوشيروانلااقل در قسمتی از دوران زمامداری خود روش نسبه آزاد منشانهای نسبت بهاتباع ساير مذاهب داشتهاند . در كتاب " تمدن ايرانی " مقاله " وضع مذهب در ايران غربی در زمانساسانيان " پس از نقل كتيبه موبد " كريتر " و سختگيريهايی كه در زماناو میشده است ، میگويد : از طرف ديگر وقايع نگار ارمنی " اليزه و ارداپت " از دستخطی يادمیكند كه مربوط به شاپور است و در آن امر داده شده كه مغها و يهوديها وپيروان مانی و طرفداران تمام مذاهب ديگر را در هر نقطه از ايران كهباشند آزاد بگذارند و مانع انجام مراسم مذهبی آنها نگردند كتيبه اولمربوط به آزاری است كه در زمان پادشاهی بهرام دوم بين 277 و 293 ميلادینسبت به اقليتها انجام گرفته و دستور دوم راجع به آزادی مذاهب است كهافتخار آنرا بايد به شاپور اول ( 242 - 273 ) نسبت داد ( 1 ) .كريستن سن در فصل ششم كتاب خويش كه راجع به عيسويان ايران بحث میكندوضع كلی عيسويان را در آن عهد چنين شرح میدهد . برای توضيح روابط بين عيسويت و ديانت رسمی ايران در قرون چهارم وپنجم به ذكر عباراتی چند از " زاخو " مبادرت میورزيم : عيسويت در عهدساسانی هميشه حتی در سختترين دوره های زجر و تعدی ، مجاز بوده است . اگرچه گاهی بعضی مجامع عيسوی در شهرها و دهات دستخوش آزار پاورقی : ( 1 ) تمدن ايرانی ، صفحه 178 - . 179 |