چين برده بودند . . . سوم طريقه مانوی است كه در سال 228 ميلادی آشكار شده و به زودی درايران پيشرفت بسيار كرده و چون طريقه بی پيرايهای بوده و مانويان كوششعمده در تصفيه اخلاق و تزكيه نفس و طهارت ظاهر و باطن داشته و جنبهعرفانی و تجريد خاصی به طريقه خود میدادهاند و از ميان همه مذاهب قديم ،حس زيبايی پسندی و جمال پرستی و جستجوی رفاه و آسايش مادی و معنوی درآن بيشتر بوده است مردم ايران به سرعت فوق العاده بدان گرويدهاند وكسانی كه بدان ايمان آوردهاند عقيده راسخ بدان داشته اند و با همه سختگيريها كه ساسانيان در برابر آن كرده اند نتوانستهاند آن را از ميانبردارند . چهارم طريقه مزدكی است كه در حدود سال 497 ميلادی در ايران اعلان شده وچون اطلاعاتی كه از آن به ما رسيده از كسانی است كه با آن مخالف بودهاندنمی توان به اين نكته اعتماد كرد كه مزدكيان طرفدار اشتراك زن و مال وحتی تقسيم دارايی و به اصطلاح اسلامی " اباحی " بوده باشند ، و با آنكهمخصوصا خسرو نوشين روان منتهای سختگيری را با آنها كرده و همه را در جايیمحاصره كرده و كشته است باز مزدكيان از ميان نرفته و در ايران پنهانیزندگی كردهاند . . . پنجم بودائيان كه در نواحی شمال شرقی ايران ، از يك طرف همسايههندوستان و از طرف ديگر همسايه چين بودهاند و در ايران به آنها بدهیمیگفتند چندين مركز عمده فراهم ساخته و مخصوصا در باميان و بلخ بتخانههای مجلل داشته اند و معبد معروف " نوبهار " بلخ كه در دوره های اسلامیآن را آتشكده و مركز دين زرتشت دانسته اند مهمترين معبد بودايی آنسرزمين بوده است و خانواده |