همه میدانيم كه در اين اواخر افرادی بی شمار تحت عنوان دفاع از مليتو قوميت ايرانی مبارزه وسيعی را عليه اسلام آغاز كردهاند ( 1 ) و در زيرنقاب مبارزه با عرب و عربيت مقدسات اسلامی را به باد اهانت گرفتهاند. آثار اين مبارزه با اسلام را كه در ايران ، در كتابها ، روزنامهها ،مجلات هفتگی و غيره میبينيم ، نشان میدهد يك امر اتفاقی و تصادفی نيست، يك نقشه حساب شده است و منظوری در كار است . تبليغات زرتشتی گری نيز كه اين روزها بالا گرفته و مد شده يك فعاليتسياسی حساب شده است . همه میدانند كه هرگز ايرانی امروز بدين زرتشتی پاورقی : ( 1 ) مسئلهء قوميت و مليت پرستی در كشورهای عربی نيز روز بروز بالامیگيرد ، به طوری كه گروه بيشماری از مردم اين كشورها با آنكه مسلمانهستند با تعصب خاصی ، تنها به جنبه عربيت خود تكيه میكنند . و اين خودهمچنانكه میدانيم نوعی مبارزه است با مقياسهای وسيع اسلامی كه تنها بهجنبه های انسانی و معنوی متكی است . نيز همان طور كه میدانيم زياناينكار در درجه اول متوجه خودشان گرديده است و با آنهمه كثرت جمعيت ومصالح جنگی نتوانسته اند با اسرائيلی ها برابری نمايند . و بدون شك اگراعراب به نيروی مذهبی خود تكيه میكردند هرگز دچار چنين شكستی نمی شدند .يكی از نويسندگان پاكستانی نوشته بود : در جنگ ژوئن اعراب و اسرائيلنيروی مذهبی يعنی صهيونيسم بر نيروی قوميت غلبه كرد اگر چه در اين بياننوعی اغراق و مبالغه وجود دارد يعنی عامل مذهب را در صهيونيسم زياددخالت داده است زيرا در قوم يهود هميشه نژاد بر مذهب غلبه داشته ودارد ، ولی از آنجهت كه اتكاء بيمعنی اعراب را بر عربيت تخطئه میكندصحيح است . در سال گذشته ( سال 1387 قمری ) كه به حج مشرف بوديم در مؤتمر رابطةالعالم الاسلامی يكی از دانشمندان عرب سخنرانی بليغی كرد و در ضمن سخنرانیفرياد میزد والله لم يدخل الاسلام المعركة قط به خدا قسم كه در اين مبارزهاصولا پای اسلام داخل نشده بود ، اسلام هرگز وارد معركه نشد ، اسلام نبود كهبا اسرائيل میجنگيد ، عربيسم بود كه با صهيونيسم میجنگيد . |