ندارد ، بلكه مدارك خلاف آنرا ثابت میكند ، مدارك ميگويند كه در حوزهزردشتی علاقهای به علم و كتابت نبوده است . جاحظ ، هر چند عرب است ،ولی تعصب عربی ندارد به دليل اينكه عليه عرب زياد نوشته است و ما عنقريب از او نقل خواهيم كرد وی در كتاب المحاسن و الاضداد ( 1 ) میگويد :" ايرانيان علاقه زيادی به نوشتن كتاب نداشتند ، بيشتر به ساختمانعلاقمند بودند " در كتاب " تمدن ايرانی به قلم جمعی از خاورشناسان ( 1) تصريح ميكند به عدم رواج نوشتن در مذهب زردشت در عهد ساسانی .محققان اتفاق نظر دارند حتی تكثير نسخ اوستا ممنوع و محدود بود . ظاهراوقتی اسكندر به ايران حمله كرد از اوستا دو نسخه بيشتر وجود نداشته استكه يكی در استخر بوده و وسيله اسكندر سوزانيده شده است . نظر به اينكه درس و مدرسه و سواد و معلومات در آيين موبدی منحصر بهدرباريان و روحانيان بود و ساير طبقات و اصناف ممنوع بودند ، طبعا علمو كتاب رشد نمیكرد ، زيرا معمولا دانشمندان از طبقات محروم برميخيزند نهاز طبقات مرفه . موزه گرزادهها و كوزه گرزادهها هستند كه بوعلی وابوريحان و فارابی و محمد بن زكريای رازی ميشوند نه اعيان زادگان واشراف زادگان . و به علاوه همانطور كه مرحوم دكتر شفق ياد آور شده استاين دو طبقه هم در عهد ساسانی هر يك به گونهای فاسد شده بودند و از طبقهفاسد انتظار آثار علمی و فرهنگی نمیرود . بدون شك در ايران ساسانی آثار علمی و ادبی كما بيش بوده است ،بسياری از آنها در دوره اسلامی به عربی ترجمه شد و باقی ماند ، و بدون شكبسياری از آن پاورقی : ( 1 ) صفحه . 4 ( 2 ) صفحه . 187 |