در ميان نويسندگان كتب ادبی و تاريخی و جغرافيائی درسی برای دبيرستانها كه غالبا بخشنامه وار مطالب بالا را تكرار میكنند مرحوم دكتررضا زاده شفق كه هم مردی عالم بود و هم از انصاف بدور نبود تا حدیرعايت انصاف كرده است . مشاراليه در تاريخ ادبيات سال چهارم ادبی دراين زمينه چنين مینويسد : " در دوره ساسانی آثار دينی و ادبی و علمی و تاريخی از تاليفات وترجمه بسيار بوده ، نيز از اخباری كه راجع به شعرا و آواز خوانهای درباریبه ما رسيده است استنباط ميشود كه كلام منظوم ( شعر ) وجود داشته است .با وجود اين از فحوای تاريخ ميتوان فهميد كه آثار ادبی در ادوار قديمدامنه بسيار وسيع نداشته بلكه تا حدی مخصوص درباريان و روحانيان بودهاست ، و چون در اواخر دوره ساسانی اخلاق و زندگانی اين دو طبقه يعنیدرباريان و روحانيان با وفور فتنه و فساد دربار و ظهور مذاهب گوناگون دردين فاسد شده بود ، لهذا ميتوان گفت اوضاع ادبی ايران نيز در هنگام ظهوراسلام درخشان نبوده و بواسطه فساد اين دو طبقه ، ادبيات نيز رو به سویانحطاط ميرفته است " . رابعا اين پزشك محترم كه مانند عدهای ديگر طوطی وار ميگويند " فاتحينعرب كتابخانه ملی ما را آتش زدند و تمام تاسيسات علمی ما را بر باددادند " بهتر بود تعيين ميفرمودند كه آن كتابخانه ملی در كجا بوده ؟ درهمدان بوده ؟ در اصفهان بوده ؟ در شيراز بوده ؟ در آذربايجان بوده ؟ درنيشابور بوده ؟ در تيسفون بوده در آسمان بوده ؟ در زير زمين بوده ؟ دركجا بوده است ؟ چگونه است كه ايشان و كسانی ديگر مانند ايشان كه اينجملهها را تكرار ميفرمايند از كتابخانهای ملی كه به آتش كشيده شد اطلاعدارند اما از محل آن اطلاع ندارند . نه تنها در هيچ مدركی چنين مطلبی ذكر نشده و با وجود اينكه جزئياتحوادث فتوحات اسلامی در ايران و روم ضبط شده نامی از كتابخانهای درايران اعم از اينكه به آتش كشيده شده باشد و يا به آتش كشيده نشده باشددر هيچ مدركی تاريخی وجود |