شك نيست كه اينگونه اظهار نظرها يك بدبينی و سوءظن بيجا نسبت بهقوم ايرانی است ، گذشته از اينكه اينگونه معرفی و توصيف ايران قديم (ايران قبل از اسلام ) مبالغه آميز به نظر میرسد ( ما در بخش بعد دربارهاصالت تمدن ايرانی بحث خواهيم كرد ) ، نمیبايست نقص كار را از نقصاستعداد ايرانيان بدانند و گناه رژيم موبدی را به گردن استعداد ايرانیبيندازند . دليل مطلب اينست كه همين قوم در دوره اسلام استعداد خويش را در كمكبه فرهنگ و تمدن به حد اعلی ارائه داد . آقای گوستاولوبون و كلمات هوار و راولينسون اين مطلب را قبول دارندگو آنكه به غلط آن را تحت عنوان " تمدن عرب " ياد میكنند و حال آنكهتمدن اسلامی همچنانكه تمدن ايرانی يا هندی نيست تمدن عرب هم نيست .اسلام نشان داد كه تصور سابق الذكر درباره ايرانيان غلط است . اسلاماستعداد و نبوغ ايرانيان را هم به خودشان نشان داد و هم به جهانيان و بهتعبير ديگر : ايرانی بوسيله اسلام خود را كشف كرد و سپس آن را بهجهانيان شناسانيد . چرا در دوران قبل از اسلام افرادی لااقل مانند ليث بن سعد و نافع و عطاو طاووس و يحيی و مكحول و صدها نفر ديگر پيشوای معنوی مردم مصر و عراق وشام و يمن و حجاز و مراكش و الجزاير و تونس و هند و پاكستان و اندونزیو حتی اسپانيا و قسمتی از اروپا نشدند ؟ چرا در آن دورهها شخصيتهايیمانند محمد بن زكريای رازی و فارابی و بوعلی ظهور نكردند ؟ اسلام از نظر قدرتهای سياسی و مذهبی حاكم بر ايران يك تهاجم بود . امااز نظر توده و ملت ايران يك انقلاب بود ، به تمام معنی كلمه و با همهخصائصش . اسلام جهان بينی ايرانی را دگرگون ساخت ، خرافات ثنوی را با همهبدبينيهای ناشی از آن از دماغ ايرانی بيرون ريخت ، ثنويتی كه " ازخصوصيات تفكر ايرانی " شناخته میشد ، ثنويتی كه چند هزار سال سابقهداشت ، ثنويتی |