را در ايران تشكيل میداده است و اگر چه پس از اسلام بيشتر به سوی اقليتگراييد ولی به هر حال كسانی كه در ايران از مسيحيت به اسلام گرويدهاندآنقدرها زياد نيستند ، اكثريت ايرانيان را زردشتيان تشكيل میدادهاندمانويان و مزدكيان نيز از اين نظر عقائدی شبيه زردشتيان داشتهاند ، لهذاما بحث خود را به اصول عقايد زردشتيان و تا اندازهای مانويان و مزدكيانو به عبارت ديگر به عقايد آريايی و تحولات آن اختصاص میدهيم .آيا زردشتيان مقارن ظهور اسلام و مانويان و مزدكيان درباره مبدا هستی وپرستش آن چه عقيدهای داشتهاند ؟ آيا خداشناس و موحد و يگانه پرستبودهاند يا خدا نشناس و ثنوی و دوگانه پرست ؟ بدون شك زردشتيان مقارن ظهور اسلام و همچنين مانويان و مزدكيان ثنویبودهاند و اين ثنويت را در دورههای بعد از طلوع اسلام نيز حفظ كردند و دردوره اسلام با علمای مسلمين در اين زمينه مباحثه میكردند و از آن دفاعمینمودند و تنها در نيم قرن اخير است كه زردشتيان دعوی توحيد دارند وگذشته خود را يكباره انكار میكنند . البته از نظر ما جای خوشوقتی است كه زردشتيان خرافات ثنوی را يكبارهكنار بگذارند و خدای يكتا را بپرستند ، ولی لازمه خداپرستی التزام بهراستی و درستی و دور افكندن تعصبات است ، عليهذا شايسته نيست مردمی كهدعوی خداپرستی دارند تاريخ گذشته خود را بر خلاف آنچه بوده است جلوهدهند . اشتباه نشود ، ما مدعی نيستيم كه دين زردشت حتما از اصل ، يك دينثنوی بوده است و بنابراين زردشت كه قطعا مدعی پيامبری است كاذب بودهاست ، خير ما چنين ادعايی نداريم . مسلمانان از صدر اول غالبا بازردشتيان به روش " اهل كتاب " عمل كردهاند . يعنی مدعی بودهاند كهاين آيين در اصل و ريشه يك دين توحيدی و آسمانی بوده است و در ادواربعد ، همچنانكه مسيحيت منحرف شد و به تثليث گراييد آيين زردشتی بهثنويت گراييد ، به همين جهت شخص زردشت نزد ما محترم است آنچه |