و دينی خود را به مقام قداست رساندند در حدی كه مورد احترام فوقالعادهمذهبی ملل ديگر قرار گرفتند و هنوز هم در كتب اسلامی ، مخصوصا در كتبغير ايرانی و غير شيعی نام آنان در هالهای از قدس قرار گرفته است . دراقصی بلاد اسلامی مردم نام آنها را با احترام فراوان میبرند . اين دوره ازنظر علمی و فرهنگی در رديف اول است و اما از جنبه كسب قداست و احتراممذهبی برای ايرانيان قطعا بیرقيب و بینظير است . اگر بخواهيم محصول اين دو قرن را روشن كنيم بايد نظری به جامعه ايرانیاز حدود دهه سوم قرن اول هجری كه ايران به دست مسلمانان فتح شد تا حدوددهه دوم قرن سوم هجری كه طاهريان در خراسان نيمه استقلالی يافتند و بلكهتا حدود دهه ششم قرن سوم كه صفاريان استقلال يافتند بيفكنيم و نتيجهگيریكنيم . البته از اين نكته نبايد غافل بود كه تازه در عهد صفاريان و سامانيان وغير هم نيز بسياری از دانشمندان ايرانی كه استعداد خويش را به ظهوررسانيدهاند در ايران و حوزه حكومت ايرانی نبودهاند غالبا در عراق واحيانا در حجاز يا جای ديگر میزيستهاند . بگذريم از سلمان فارسی كه افتخار صحبت رسول خدا را كسب كرده و بهشرف " « منا اهل البيت » " نائل آمده است و از نظر مسلمانان شيعهافضل صحابه رسول خدا و اميرالمؤمنين است و از نظر غير شيعه در رديفكبار صحابه است و نام ناميش در ديوار مسجدالنبی میدرخشد . از اين مرد بزرگ و بزرگوار میگذريم ، ساير ايرانيان نامدار را در نظرمیگيريم . و چون طرف سخن ما كسانی هستند كه با مقياس احساسات ملی وايرانی با ما سخن میگويند ، ما عجالتا با احساسات شيعی و حتی بااحساسات اسلامی خودمان كاری نداريم ، تنها از جنبه افتخارات ملی مطلبرا محل بحث قرار میدهيم . میخواهيم اجمالا ببينيم اين دو قرن چه امكاناتیو چه افتخاراتی برای ملت ايران |