هستم به طوری كه او به توسط من میشنود ، و چشم او هستم به طوری كه او بهتوسط من میبيند ، و زبان و دست او هستم به طوری كه او به توسط من میگويدو میگيرد " ( 1 ) . آنچه مسلم است اينست كه در صدر اسلام ، لااقل ، در قرن اول هجری ،گروهی به نام عارف يا صوفی در ميان مسلمين وجود نداشته است . نام صوفیدر قرن دوم هجری پيدا شده است . میگويند اولين كسی كه به اين نام خواندهشده است ابوهاشم صوفی كوفی است كه در قرن دوم میزيسته است و هم اواست كه برای اولين بار در رمله فلسطين صومعه ( خانقاه ) برای عبادتگروهی از عباد و زهاد مسلمين ساخت ( 1 ) تاريخ دقيق وفات ابوهاشم معلومنيست ، ابوهاشم استاد سفيان ثوری متوفا در 161 بوده است . ابوالقاسم قشيری كه خود از مشاهير عرفا و صوفيه است میگويد اين نامقبل از سال 200 هجری پيدا شده است . نيكولسون نيز ، میگويد اين نام دراواخر قرن دوم هجری پيدا شده است از روايتی كه در كتاب المعيشة كافی ،جلد پنجم آمده است ظاهر میشود كه در زمان امام صادق عليهالسلام گروهیسفيان ثوری وعدهای ديگر در همان زمان يعنی در نيمه اول قرن دوم هجری بهاين نام پاورقی : ( 1 ) ترجمه اين حديث قدسی است : " لا يزال العبد يتقرب الیبالنوافل حتی اذا احببته . فاذا احببته كنت سمعه الذی يسمع به و بصرهالذی يبصر به و لسانه الذی ينطق به و يده الذی يبطش بها » " .( 2 ) تاريخ تصوف در اسلام ، تأليف دكتر قاسم غنی ، صفحه 19 در همينكتاب صفحه 44 از كتاب ( صوفيه و فقراء ابن تيميه نقل میكند كه اول كسیكه ديگر كوچكی برای صوفيه ساخت ، بعضی از پيروان عبدالواحد بن زيد بودند، عبدالواحد از اصحاب حسن بصری است ) اگر ابوهاشم صوفی از پيروانعبدالواحد باشد ، تناقضی ميان اين دو نقل نيست . |