عجب ، نديدن عيب خود ( البته عيبهای ملی در مقياس ملت ) . بزرگتر ديدن خوبيهای خود ، تفاخر و امثال اينها را همراه دارد . ناسيوناليسم خوانده می شود كه برخی از دانشمندان فارسی زبان آنرا " ملت پرستی " ترجمه كرده اند . ناسيوناليسم مطابق بيان گذشته بر عواطف و احساسات قومی و ملی متكی است نه بر عقل و منطق . ناسيوناليسم را نبايد به طور كلی محكوم كرد . ناسيوناليسم اگر تنها جنبه مثبت داشته باشد ، يعنی موجب همبستگی بيشتر و روابط حسنه بيشتر و احسان و خدمت بيشتر به كسانی كه با آنها زندگی مشترك داريم بشود ضد عقل و منطق نيست و از نظر اسلام مذموم نمیباشد . بلكه اسلام برای كسانی كه طبعا حقوق بيشتری دارند ، از قبيل همسايگان و خويشاوندان ، حقوق قانونی زيادتری قائل است . ناسيوناليسم آنگاه عقلا محكوم است كه جنبه منفی به خود میگيرد ، يعنی افراد را تحت عنوان مليتهای مختلف از يكديگر جدا میكند و روابط خصمانهای ميان آنها به وجود میآورد و حقوق واقعی ديگران را ناديده میگيرد . نقطه مقابل ناسيوناليسم ، " انترناسيوناليسم " است كه قضايا را با مقياس جهانی مینگرد و احساسات ناسيوناليستی را محكوم میكند . ولی همچنانكه گفتيم اسلام همه احساسات ناسيوناليستی را محكوم نمی كند ، احساسات منفی ناسيوناليستی را محكوم میكند ، نه احساسات مثبت را . مقياس مليت است كه هر چيزی كه محصول يك سرزمين معين يا نتيجه ابداع فكر مردم آن |