را كه در جد اعلی با هم مشتركند در بر میگيرد . زندگی قبيله ای مرحلهتكامل يافته زندگی خانوادگی است . میگويند در زندگيهای خانوادگی وانفرادی اوليه بشر ، از لحاظ مالی و اقتصادی اشتراك حكمفرما بود نهاختصاص ، بعدها مالكيت اختصاصی به وجود آمده است . واحد اجتماعی ديگری كه از اين واحد بزرگتر و تكامل يافته تر است وشامل مجموع مردمی میشود كه حكومت واحد و قانون واحدی بر آنها حكومتمیكند در اصطلاح امروز فارسی زبانان " ملت " ناميده میشود . واحد "ملی " ممكن است از مجموع قبايلی فراهم شده باشد كه در اصل و ريشه و خونبا هم شريكند ، و ممكن است قبايلی كه ايجاد كننده يك ملت هستند در خونو ريشه اصلی هيچگونه با هم اشتراك نداشته باشند و ممكن است اساسا زندگیقبيلهای و ايلی در ميان آنها به هيچ وجه وجود نداشته باشد و اگر وجودداشته باشد فقط در ميان بعضی از افراد آن ملت وجود داشته باشد نه درميان همه آنها در كتاب اصول علوم سياسی ، جلد اول ، صفحه 327 ، چنين آمده است :" با تفكيكی كه در قرن بيستم از " ملت " و " مردم " میشود ، لغت" مردم " بيشتر برای تعيين گروه اجتماعی به كار میرود وليكن " ملت "از نظر حقوقی و سياسی ، واحد جمعيت است كه بر قلمرو ارضی كشوری مستقرمیشود ، و اين استقرار نتيجه وحدت تاريخی ، زبانی ، مذهبی ، يا اقتصادیيا آرمانهای مشترك و خواستن ادامه زندگی مشترك است . كلمه مردم جنبهجامعه شناسی بيشتری دارد در حالی كه " ملت " بيشتر از نظر حقوق وسياست داخلی يا بين المللی مورد نظر قرار میگيرد ، به علاوه استعمال اينكلمه در عرف ماركسيستها و ليبرالها فرق میكند و بايد توجه داشت كه دربه كار بردن ، گوينده يا نويسنده پيرو چه ايدئولوژی و انديشه است " .امروز در جهان ، ملل گوناگونی وجود دارد ، آنچه آنها را به صورت ملت |