توجهی به چشم نمیخورد ، البته در هرات و سمرقند و جاهای ديگر احياناافرادی بودهاند ولی حوزه گرم ظاهرا منحصر به شيراز بوده است . متأسفانه حوزه شيراز فوقالعاده خصلت جدلی دارد ، در طول تقريبا دو قرنو نيم بيشتر كوششها صرف مجادلات میشده است ، بر گفتههای يكديگر شرح وحاشيه مینوشتهاند و بر آن حاشيهها نيز حواشی ديگر و همچنين حاشيه برحاشيه . . . در عين حال دوره شيراز دوره آمادگی بوده است . در زمان شاه عباس كبير با طلوع افرادی مانند ميرداماد و شيخ بهائی ومير فند رسكی ، اصفهان مركز علوم عقلی اسلامی گشت به طوری كه شخصی مانندصدرالمتألهين از وطنش شيراز مهاجرت میكند و برای كسب فيض به اصفهانمیآيد . همچنانكه با مهاجرت علمای جبل عامل از قبيل محقق كركی به ايران حوزهایبسيار عالی فقهی در اصفهان تشكيل شد . از مشخصات حوزه فلسفی اصفهاناينست كه ديگر از آن بحث و جدلها كه غالبا كم فايده بود خبری نيست ،فلسفه به وسيله ميرداماد رنگ و بوی ديگری میگيرد كه اكنون جای بحث آننيست . ميرداماد اگر از حكمای طراز اول اسلامی به شمار نرود لااقل در طراز دومهست . وی علاوه بر اينكه فيلسوف بود ، فقيه و رياضيدان و اديب و رجالیهم بود . رويهمرفته مردی جامع بود ، و خود را ( معلم ثالث ) میخواند .وی حوزه درس باشكوه و گرم و پر بركتی تشكيل داد ، ما در طبقه بيست ودوم بعضی از شاگردان او را معرفی خواهيم كرد . درست معلوم نيست كهميرداماد تحصيلات فلسفی خويش را چگونه و نزد چه كسانی انجام داده است ،اساتيد او را كه شمردهاند عبارتند از شيخ عبدالعالی كركی ، سيد نورالدينعاملی ، تاجالدين حسين صاعد طوسی ، فخرالدين استرآبادی سماكی سه نفر اولاهل معقول نبوده ، استاد منقول مير بودهاند ، تنها شخص اخير است كه اهلمعقول |