به علاوه انواعی تاريخ نويسی در اسلام وجود داشته است از سيره و تاريخشخص معين گرفته ( مانند سيرههای نبوی ، و تواريخ مخصوص برخی پادشاهان )تا تواريخ شهرها ( مانند تاريخ قم ) و تاريخ كشورها ( مانند تاريخ مصر وتاريخ دمشق ) و تاريخ علوم يعنی تاريخ اهل يك فن ( مانند طبقات الحكماءو طبقات الاطباء و طبقات الحفاظ ) و تواريخ عمومی ( مانند تاريخ يعقوبیو تاريخ طبری ) علاوه بر همه اينها برخی جغرافی نويس بودهاند مانندالمقدسی صاحب احسن التقاسيم و اصطخری فارسی صاحب صورالاقاليم و مسالكالممالك . به عقيده جرجی زيدان ، به پيروی از سيوطی ، اولين مورخان دوره اسلام دونفر بودهاند همزمان يكديگر : يكی محمدابن اسحاق مطلبی كه از موالی عين التمر است و شيعی است وديگر عروه بن الزبير كه نسبت به زبيربن العوام صحابی معروف ميبرد . ولیعلامه سيد حسن صدر ثابت كردهاند كه اولين تاريخ را در دوره اسلام عبيداللهبن ابیرافع كاتب اميرالمؤمنين عليهالسلام نوشته است كه نسبت به قبطميبرد و مصری است . كتابی كه او تأليف كرده است درباره نام افرادی ازصحابه است كه علی عليهالسلام را در دوره خلافت همراهی كردهاند .اگر محمدبن اسحاق مطلبی ( كه نويسنده سيره نبوی است و سيره ابن هشامهمان سيره ابن اسحاق است به روايت ابن هشام ) ايرانی باشد ، آنچنانكهاز كلمه " مولی " برمیآيد ، بايد بگوئيم بعد از ابن ابی رافع قبطی مصری، دو نفری كه پيشقدم در تاريخ بودهاند يكی ايرانی و ديگر عرب قرشی بودهاست . با اين تفاوت كه عين كتاب محمد ابن اسحاق در دست است ولیكتاب آن دو نفر ديگر ظاهرا در دست نيست . ابن النديم در الفهرست نام گروهی از مورخين قرون اوليه اسلامی را ذكرمیكند كه باصطلاح " مولی " بودهاند . موالی ظاهرا غير عرب بودهاند ، من اكنون بطور قطع نميدانم كه اين كلمهتنها بر ايرانيان اطلاق ميشد و يا بساير ملل غير عرب و يا عرب كه نوعی |