معنويت و در كمال لطافت انديشه برقرار كرد . اذان اسلام ، نماز اسلام ،روزه اسلام ، حج اسلام ، جماعت و جمعه اسلام ، مسجد و معبد اسلام ، اذكار واوراد مترقی و مملو از معارف اسلام ، ادعيه پر از حكمت و معرفت اسلامشاهد گويايی است بر اين مدعا . اسلام بر خلاف مسيحيت و مانويت و آيين مزدكی ( و بر وفاق تعليماتزردشت ) اصل جدايی سعادت روح و بدن ، و تضاد كار دنيا و آخرت ، وفلسفههای مبنی بر رياضت و تحمل اعمال شاقه ، پليدی تناسل و تقدس تجردبرگزيدگان ( در كيش مانوی و كيش مزدكی ) و تجرد كار دينالها و پاپها (در كيش مسيحی ) كه دشمن تمدن است و در ايران در حال پيشروی بود منسوخساخت و در عين توصيه به تزكيه نفس ( 1 ) پرهيز از نعمتهای پاكيزه زمينرا نكوهش كرد ( 2 ) . اسلام اجتماع طبقاتی آنروز را كه ريشه بسيار كهن داشت و بر دو ركن خونو مالكيت قائم بود همه قوانين و رسوم و آداب و سنن بر محور اين دو ركنمیگشت درهم ريخت و اجتماعی ساخت منهای اين دو ركن ، بر محور فضيلت ،علم ، سعی و عمل ، تقوا . اسلام روحانيت موروثی و طبقاتی و حرفهای را منسوخ ساخت ، آنرا ازحالت اختصاصی بيرون آورد ، بر اصل و مبنای دانش و پاكی قرار داد ، ازهر صنف و طبقهای گوباش . اسلام اين فكر را كه پادشاهان آسمانی نژادند ، برای هميشه ريشه كن ساختكريستن سن میگويد : سلاطين ساسانی خود را در كتيبهها هميشه پرستندگان مزداه پاورقی : ( 1 ) قد افلح من زكيها 0 و قد خاب من دسيها » سوره الشمس .( 2 ) قل من حرم زينه الله التی اخرج لعباده و الطيبات من الرزق ».سوره الاعراف آيه . 32 |