بر سر ما نمیتافت ما راحت تر كار میكرديم ! در صورتی كه اگر خورشيدنبود روز هم نبود . اين دو جريان تنها محصول شكستن حصارهای خارجی و به وجود آمدن دروازههای باز نبود ، عامل ديگر ، برداشتن مانع تحصيلی از سر راه توده مردمايران بود كه قبلا اجتماع طبقاتی و رژيم موبدی به وجود آورده بود . اسلاماعيان و اشراف را نمیشناخت و علم را به طبقه روحانی و يا طبقات ديگراختصاص نمیداده از نظر اسلام موزه گر و كوزهگر همان اندازه حق تحصيل وآموزش دارد كه فلان شاهزاده . از قضا نوابغ از ميان همين بچه موزه گرها وبچه كوزه گرها ظهور میكنند . برداشتن اين مانع داخلی و آن مانع خارجیسبب شد كه ايرانيان مقام شايسته خويش را چه از نظر پيشوايی ساير ملل وچه از نظر شركت در بنای عظيم تمدن جهانی اسلام احراز كنند . اسلام ، ايرانی را هم به خودش شناساند و هم به جهان ، معلوم شد كه آنچهدرباره ايرانی گفته شد كه نبوغ و استعدادش فقط در جنبههای نظامی است ودماغ علمی ندارد غلط است ، عقب افتادن ايرانی در برخی دورهها از نقصاستعدادش نبوده بلكه بواسطه گرفتاری در زنجير رژيم موبدی بوده است ولهذا همين ايرانی در دوره اسلامی نبوغ علمی خويش را در اعلی درجه نشانداد . رژيم موبدی استعداد كش پيش از اسلام سبب شده است كه برخی خارجياناشتباه كرده اساسا استعداد ايرانيان را تحقير كنند . مثلا گوستاولوبونمیگويد : اهميت ايرانيان در تاريخ سياست دنيا خيلی بزرگ بوده است ولی برعكس در تاريخ تمدن خيلی خرد بوده است . در مدت دو قرن كه ايرانيانقديم بر قسمت مهمی از دنيا سلطنت داشتند شاهنشاهی فوق العاده با عظمتیبه وجود آوردند ، ولی در علوم و فنون و صنايع و ادبيات ابدا چيزی ايجادنكردند و به گنجينه علوم و معرفتی كه از طرف اقوام ديگری كه ايرانيانجای آنها را گرفته بودند چيزی نيفزودند . . . |